راه مبارزه با زن ستیزی جمهوری اسلامی صندوق رای نیست ـ منشور آزادی، رفاه، برابری

مریم اشرفی گودرزی، نمایندۀ ستاد سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری، در یک مناظرۀ انتخاباتی گفت: «دختر عزیزم اگر بدون حجاب و محرک بیرون آمدی و پسری که دارای غریزه است – و خدا این غریزه را در او قرار داده چون اگر این غریزه نبود ازدواج و خانواده هم نبود – به سمت تو آمد و به تو تعرض کرد، آن وقت تو نباید توقع داشته باشی کسی از تو دفاع کند. تو خواستی آزاد باشی، او هم می‌تواند آزاد باشد».

مریم اشرفی گودرزی درحالی مجوز تعرض به دختران در کوچه و خیابان را صادر می‌کند که در تبلیغات انتخاباتیِ سعید جلیلی از شعار «زن، زندگی، آزادی» بهره‌برداری می‌کنند تا شاید بتوانند با ریاکاری و فریب همین دخترانی را که تهدید به تعرض و تجاوز می‌شوند به‌پای صندوق‌های رای بکشانند (در ستادهای مسعود پزشکیان نیز آهنگ «برایِ» شروین حاجی‌پور با هدف جلب جوانان و دختران بی‌حجاب پخش می‌شود). مریم اشرفی گودرزی در واقع حرف دل جمهوری اسلامی و نمایندگانش را راست و پوست کنده می‌زند. ببینیم او چه می‌گوید و چه استدلالی می‌کند.

او خواست زنان برای آزادی پوشش را مساوی «آزادی» تعرض مردان به زنان می‌داند. در واقع او تعرض جنسی مردان به زنان را «آزادی» مردان می‌نامد و آن را به‌رسمیت می‌شناسد. چرا؟ برای آن‌که زنان را بترساند تا از ترس این تعرض حجاب اسلامی به سر کنند. به‌عبارت دیگر، او حق زنان برای انتخاب نوع پوشش خود را با صدور مجوز تعرض مردان به آنان سرکوب می‌کند. از نظر او، مردانِ متجاوز می‌توانند در کوچه و خیابان راه بیفتند و هرگاه با دیدن زنی در خیابان تحریک شدند آزادانه به او تجاوز کنند و هیچ کس هم نباید مانع تجاوز آنان شود، زیرا خدا این غریزه را در مردان نهاده و آنان «آزاد»ند به زنان و دختران در کوچه و خیابان حمله و تجاوز کنند. زنان نباید انتظار داشته باشند دولت از امنیت آنان در برابر توحش کذاییِ مردان متجاوز دفاع کند بلکه، برعکس، این دولت است که حق دارد هزاران نیروی پلیس و گشت ارشاد و حجاب‌بان و آمر به معروف و ناهی از منکر را گسیل دارد تا با تجهیزات نظامی کامل در خیابان ها گشت بزنند و به جان دخترانی که تار مویشان پیدا باشد بیفتند؛ جلو دخترانی را که در مملکت خودشان، در شهر و محلۀ خودشان، همراه با مادر و برادر و کس و کارشان بی هیچ مزاحمتی برای کسی به راه خود می‌روند، بگیرند، بزنند، روی زمین بکشند، سرشان را به در و دیوار بکوبند، و داخل ماشین بیندازند و با خود ببرند و چه بسا به آنها تجاوز کنند. اینجا چه کسی مجرم است؟ پلیس؟ نه! گشت ارشاد؟ نه! حجاب‌بان؟ نه! آمر به معروف و ناهی از منکر؟ نه! مرد فرضی‌ای که «آزاد» است به زن بی‌حجاب تجاوز کند؟ نه! مجرم فقط آن دختری است که می‌خواهد آزاد باشد! از نظر این نماینده ستاد جلیلی، آزادی‌خواهی است که جرم است، نه تجاوز به زنان و دختران آزادی‌خواه. به‌سخن روشن‌تر، درحکومت اسلامی، قانون با حربه تجاوز احتمالیِ مردان، آزادی‌خواهیِ زنان را سرکوب می‌کند. این است حقیقتی که مریم اشرفی گودرزی به‌روشنی و بی‌پرده آن را بیان می‌کند.

به‌رغم تمام تبلیغات انتخاباتی و رسانه‌ای در مورد جایگاه زن و حقوق او، نگاه جمهوری اسلامی به زن و حقوق و آزادی‌های او همان است که مریم اشرفی گودرزی به صراحت و روشنی بیان می‌کند. این نگاه زن را ابژه‌ای جنسی می‌داند که وسیلۀ تحریک «غریزۀ» جنسیِ مرد است. بنابراین، بدن او که وسیلۀ چنین کاری است باید تحت سلطه و نظارت مرد و – در سطح سیاسی – در کنترل نظام مردسالارِ حاکم باشد تا زن پا از این حد فراتر نگذارد. تمام هویت و حقوق انسانی زن در چنین نقشی خلاصه می‌شود. در واقع، با این نگاه، زن از هویت انسانی خود تهی می‌شود. او حقی برای انتخاب نقش دلخواه خود و حضور در جامعه ندارد، مگر آن‌که این نقش کاملا در خدمت وظیفۀ او به‌عنوان همسر و، مهم‌تر از آن، مادر باشد. او حقی بر بدن خویش ندارد؛ این بدن باید در اختیار مرد باشد، نه تنها برای لذت جنسی بلکه برای تولید مثل. جمهوری اسلامی نه تنها حق انتخاب نوع پوشش را از زن می‌گیرد، بلکه حق انتخاب بین بچه‌دار شدن و نشدن را نیز از او می‌گیرد و به‌ضرب قانون و اسلحه و زندان می‌کوشد شیوۀ زیست و حضور اجتماعیِ دلخواه و مورد نظر خود را به زنان تحمیل کند.

اما این توخالی کردن شخصیت و حقوق انسان‌ها تنها محدود به زن نیست بلکه شامل مردان نیز می‌شود. مرد نیز از نظر حاکمان جمهوری اسلامی موجودی است که به حکم «غریزه‌ای که خدا در وجود او گذاشته» با دیدن تار موی زنان در کوچه و خیابان تحریک می‌شود، هیچ کنترلی بر رفتار خود ندارد، و به هر زن و دختر بی‌حجابی که از راه برسد حمله و تجاوز می‌کند. هیچ حرمت و احترامی برای شخصیت خود و دیگران و به ویژه زنان و دختران قائل نیست، هیچ حسی از همدلی و همراهی با مردمی که در کنارشان زندگی می‌کند، با آنان که حقوق‌شان پایمال می‌شود و مورد توهین و تعرض قرار می‌گیرند، ندارد و به‌عبارتی صرفاً یک بیمارجنسیِ متجاوز است که از تمام صفات انسانی و اخلاقی خود تهی شده و تنها توانایی او توانایی جنسی است.

روشن است که به این ترتیب راه حل قانونیِ حکومت دینی برای جلوگیری از تجاوز احتمالیِ مردان به زنانِ بی‌حجاب چیزی جز این نمی‌تواند باشد که زنان خود را در گونی بپیچینند و از چشمان «حریص» و «دریدۀ» مردانی که به حکم الهی کاری بهتر از تحریک شدن و حمله کردن به زنان و دختران بلد نیستند، بپوشانند و پنهان کنند تا جسم و جان بی‌پناه خود را در اجتماعِ پر از مردان تحریک شدۀ درنده حفظ کنند. و اگر آنها چنین نکنند سر و کارشان با باتوم و اسلحه و زندان و یا، در بهترین حالت، توقیف ماشین و پلمب محل کسب و کار و پرداخت جریمه است. چنین است که تمام حکومت اسلامی از صدر تا ذیل، از نهاد رهبری گرفته تا قوای سه گانۀ مجریه، قضائیه و مقننه‌اش، از قوای امنیتی و نظامی و انتظامی و زندان‌ها‌ گرفته تا لشکر روحانیون و طلاب حوزه‌های علمیه و نهادهای آموزشی و رسانه‌ای و بوروکراسی عریض و طویل‌اش بسیج می‌شوند تا زنان آزادی‌خواه را محکوم و سرکوب کنند. و این داستانِ زدن و بردن و کور کردن و کشتن صدها و هزاران زن و دختر به ضرب باتوم و گلوله در کوچه‌ها و خیابان‌ها و تجاوز به آنها در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها ۴۵ سال است که ادامه دارد. و درست در برابر این سرکوب دیرپای زنان بود که جنبش «زن، زندگی، آزادی» قد علم کرد و بدین سان راه از میان برداشتن زن‌ستیزیِ جمهوری اسلامی را در مبارزه در کف خیابان پیدا کرد. این دستاورد سترگی است که زنان آزادی‌خواه ایران آن را با میلیون‌ها صندوق رأی عوض نخواهند کرد، و حتی اگر لازم باشد در مبارزه با استبداد دینی بازهم جان‌های عزیز خود را فدا خواهند کرد.

اما برای مبارزه مؤثر با استبداد دینی و به‌طور کلی هرگونه استبداد در ایران باید تاریخ این پدیده سیاسی را شناخت. قدمت استبداد در ایران معادل قدمت تاریخ این سرزمین است. به‌عبارت دیگر، از همان آغاز شکل‌گیری جامعه‌ای که اکنون ایران نامیده می‌شود، لازمه هرگونه تولید در زیربنا، استبداد در روبنا بوده است. یعنی در تاریخ ایران همیشه استثمار و استبداد درهم تنیده، عجین، و لازم و ملزوم یکدیگر بوده‌اند. و اکنون نیز چنین است: سرمایه‌داری در ایران بدون استبداد نمی‌تواند دوام آورد، و استبداد نیز، اعم از سلطنتی و دینی، شرط لازم حفاظت از سرمایه‌داری است. اما درست به همان دلیل که هدف از ارزان نگه‌داشتنِ بهای نیروی کار و بی‌حقوق گذاشتن کارگران به ضرب استبداد تضمین دوام و بقای استثمار سرمایه‌دارانه است، هدف استبداد توحش‌آمیز دینی از سرکوب حقوق زنان نیز(از جمله حقوقی چون حق طلاق، حق برابر با مردان در ارث، حق آزادی انتخاب نوع پوشش و، مهم‌تر از همه، حق سقط جنین و بچه ‎دار نشدن) تبدیل زنان به همسر و مادرِ صرف یعنی ماشین تکثیر و تولیدمثل انسان‌های کارگر با هدف تضمین دوام و بقای منبع اصلیِ استثمار سرمایه‌داری یعنی نیروی کار مزدی است. زنان از نظر جمهوری اسلامی موجوداتی هستند که هیچ حق و حقوقی ندارند و تنها باید در خدمت افزایش جمعیت و تولید نسل جدیدی از مردم گرسنه و دست به‌دهان باشند که به هر قیمت و تحت هر شرایطی مجبور باشند کار کنند، کوه‌های ثروت تولید کنند و در دهان این رژیم و دستگاه‌ها و نهادهای روحانی و نظامی و امنیتی و اداری و طبقة سرمایه‌دارِ تحت حمایت آن بریزند.

بنابراین، در ایران، سرمایه‌داری لزوماً استبدادی است، و استثمار و استبداد کلیتی واحد را تشکیل می‌دهند. برای مبارزه با استبداد دینی باید با سرمایه ‎داری مبارزه کرد، و برای برچیدن بساط سرمایه‌داری پیش از هر چیز باید حافظ و نگهبان این شیوه تولید یعنی استبداد دینی را به زیر کشید و به این ترتیب با تحقق آزادی، رفاه،‌ و برابریِ جنسیتی توان مادی و فکری و فرهنگی خود را برای مبارزه نهایی با سرمایه‌داری تقویت کرد. خواست آزادی پوشش که به نمادی از خواست برابری جنسیتی زنان تبدیل شده، خواستی است که زنان ایران دهه‌ها برای آن جنگیده و برای رسیدن به آن بهای سنگین پرداخته و از جمله جان خود را از دست داده‌اند. در این کارزار بسیاری از مردان در کنار زنان بوده‌اند و همچنان خواهند بود. تهدید به تجاوز در کوچه و خیابان هم نتوانسته است زنان را در این مبارزه قدمی به عقب براند. سخنانی نظیر آنچه مریم اشرفی گودرزی بر زبان رانده است بیش از پیش ماهیت آزادی‌کُش و زن‌ستیز سرمایه‌داری استبدادیِ حاکم را افشا می‌کند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۳ تیر ۱۴۰۳

About admin

Check Also

یادداشت های جنبش کارگری: تداوم ورشکستگی و بن بست نظام، و استواری افق انقلاب ـ امیر پیام

در آستانه دومین سالگرد «قیام ژینا» و جنبش «زن، زندگی، آزادی» وضعیت سیاست در ایران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *