شتابگیر شدن حذف نتانیاهو از معادلات قدرت، شباهت ها به سرنوشت آپارتاید ـ علی صدارت
رژیم آپارتاید اسرائیل، آخرین نمونهُ استعمار از طریق اشغالگری و نسلکشی و سایر جنایتها و تجاوزها به حقوق است. این رژیم، پای خود را جای پای رژیم آپارتاید افریقای جنوبی گذاشته و میگذارد، و همان راه را به سوی افول و سقوط میپیماید.
سفر اخیر ترامپ، مرد هزارچهره، به کشورهای منطقهُ ما، برجسته بودن پرهیز وی از سفر به اسرائیل، طرد نتانیاهو و متزلزل شدن قدرت وی در اسرائیل و در منطقه و در دنیا، همراه با افزایش خشونتهای اسرائیل در منطقه و جریحهدارتر شدن قلب مردم دنیا و افزایش انزجار افکار عمومی، بزرگترین قرارداد نظامی به ارزش بیش از ۱۴۰ میلیارد دلار،… از جمله خبرهای مهم امروز و روزهای اخیر هستند.
در دوران پسااستعماری، بسیاری از کشورهای جهان به استقلال دست یافتند، اما هنوز پدیدههایی چون استعمار نو و اشغالگری نظاممند در برخی مناطق ادامه دارد. رژیم استعمارگر و اشغالگرِ اسرائیل یکی از آشکارترین نمونههای این روند است. این رژیم ساختاری تئولژیک-سیاسی-نظامی که بر پایه اشغال سرزمینهای مستعمره، تبعیض نژادی و دینی، آپارتاید، و سرکوب هر آنکه کلیمی نیست، شکل گرفته و تداوم یافته است. این رژیم با بهرهگیری از حمایت صهیونیسم جهانی، قدرتهای بزرگ جهانی، بهویژه امریکا، اعتراضات و انتقادات بینالمللی را نادیده گرفته و هر کسی که جرات کند از رژیم اسرائیل انتفاد کند را، به برچسب یهودستیزی، مورد خشنترین حملهها قرار میگیرد. رژیم صهیونیستی، با زیربناهای اجتماعی و ساختاری بر پایه اشغال و تبعیض، از سال ۱۹۴۸ تا امروز دوام آورده است؛ اما نشانههای افول و بلکه فروپاشی تدریجی آن، اکنون بیش از هر زمان دیگری مشهود است.
بر اساس گزارشهای مستند از سازمانهای حقوق بشری (از جمله عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر) رژیم اسرائیل واجد تمام ویژگیهای یک رژیم آپارتاید است. شهرکسازیهای غیرقانونی، محدودیتهای شدید برای رفتوآمد غیرِ یهودیان، بهخصوص فلسطینیان، تخریب خانهها، و استفاده گسترده از زور، و اینها همه با حمایت آشکار ارتش اشغالگر صهیونیسم، تنها بخشی از سازوکارهای نژادپرستانه و تبعیضگرایانه این رژیم هستند.
در روزهای اخیر، یکی از تازهترین تحولات منطقه، سفر پرحاشیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، به کشورهای عربی بدون توقف در سرزمینهای اشغالی رژیم صهیونیستی، نشانهُ بارز دیگری از سرد شدن روابط ترامپ و نتانیاهو دارد. این پرهیز آشکار از سفر به اسرائیل و دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی، نهتنها نمادی از شکافهای درونی سیاست آمریکا نسبت به اسرائیل است، بلکه نشانهای از افول نقش این رژیم در معادلات قدرت و تعادل قوا (بخوانید بیتعادلی ضعفها!) در منطقه، و در دنیا نیز به شمار میرود. در رویدادی بیسابقه، ترامپ برای آزادی زندانی آمریکایی-اسرائیلی، ترجیح داد مستقیماً با حماس وارد گفتوگو شود و نتانیاهو را از روند مذاکره کاملا کنار بگذارد.
ترامپ که شعار «امریکا اول» را سر میداد، در عمل نشان داد که اولویت اصلیاش در واقع «ترامپ اول» است. وی به همراه بستگان و نزدیکانش در جریان این سفر، علاوه بر بستن قراردادهای نظامی عظیم، از طریق روشهای کمتر شفاف مانند خرید رمزارزها نیز دست به کسب درآمدهای هنگفت شخصی زدند.
نتانیاهو در داخل اسرائیل نیز با بحرانهای گستردهای مواجه است. کاهش بیسابقهُ محبوبیت در نظرسنجیها، افزایش اعتراضات داخلی، و ناتوانی در مدیریت بحرانهای امنیتی از جمله چالشهایی هستند که جایگاه او را تضعیف کردهاند. رسیدگی به پروندههای فساد او و خانوادهاش، علیرغم تمام کارشکنیها و لابیگریها، هنوز در جریان هستند.
همزمان، مهاجرت معکوس یهودیان و فرار مغزها از اسرائیل به دلیل ناامنی و بحرانهای اقتصادی نیز نشانههای عمیقتری از فروپاشی تدریجی این رژیم را نمایان میکند.
با افزایش تلاشها برای مذاکرات مستقیم بین آمریکا و ایران، آنهم بدون دخالت اسرائیل، میتوان تغییرات عمیقتری را در ژئوپلیتیک منطقهای پیشبینی کرد. لابیهای صهیونیستی که تا پیش از این بهراحتی بر سیاستهای خاورمیانهای آمریکا اثر میگذاشتند، امروز با رقبای قدرتمندتر و منافع اقتصادی شخصی ترامپ و شرکا روبرو هستند.
بر عکس آنچه به مدت بیش از ۷۰-۸۰ سال شاهد بودیم، سلطهُ صهیونیسفر بر رسانههای قدرتپیشه، نتوانسته است از شکست آنها در جبهههای مختلف جنگ روانی پیشگیری کند. با توجه به اینکه جنگ روانی مادر همهُ جنگها است، شکست صهیونیسفر در آن جنگهای دیگر را شاهد هستیم.
ترامپ و شرکا فهمیدهاند که منافع صهیونیسفر در این است که منطقه در آتش و خون و جنگ و خونریزی بماند. یکی از مهمترین دشمنان آنها، مردم ایران هستند. نتانیاهو و شرکا به هیچ وجه نمیخواهند یک دولت دموکراتیک مدیریت امور ایران و ایرانیان را به عهده بگیرد. در نتیجه، ترامپ برای مذاکرات با رژیم حاکم بر ایران هم نتانیاهو و شرکا را دور زده است، و به نظر میرسد دارد به موافقتهایی نزدیک میشوند.
رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در یک برههای به جایی افول کرد که برای قدرتها دردسرساز شد، و کمکم ضررهای آن، بیشتر از منفعتهایش برای غرب شد. به علت فشار افکار عمومی، پشتیبانی قدرتها از آن رژیم، رو به کاهش گذاشت، تا بالاخره سقوط کرد.
رژیم اشغالگر صهیونیسی نیز در مسیر انزوای بینالمللی و فروپاشی قرار دارد. گسترش جنبشهای جهانی تحریمهای مردمی، مانند BDS، افزایش آگاهی عمومی به علت گستردهتر شدن احقاقِ حقِ اطلاعیابی و احقاقِ حقِ اطلاعرسانی، و شکاف در اتحادهای سنتی آمریکا و اسرائیل، همگی نشان از مرحله تازهای دارند؛ مرحلهای که در آن، هیچ رژیمی نمیتواند تا ابد با خشونت و تبعیض بر مردم سلطه یابد، حتی اگر آن مردم از «حیوانهای انساننما» باشند.
اکنون بیش از هر زمان دیگری، وظیفهُ ما مردم با استفاده از رسانههای شخصی که در اختیار داریم است که با صدایی رسا، خواستار پایان دادن به اشغالگری، تبعیض و نقض سیستماتیک حقوق بشر، توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی شویم. در چنین صورتی، شاهد کاهش خشونتها در سایر نقاط دنیا، بهخصوص میهن خود، ایران خواهیم بود.
علی صدارت