الزایمر تاریخی یا آشفتگی سیاسی؟ در دفاع از جنگ، سقوط تا کجا؟ ح ک ک جنگ ویتنام را محکوم نمی کند! ـ آذر ماجدی
حزب موسوم به کمونیست کارگری بد جوری در چاله گیر افتاده است. موضع عمیقا راست و ارتجاعی شان در قبال حمله احتمالی اسرائیل و آمریکا به ایران آنچنان واکنش تندی ایجاد کرده است که حمید تقوایی را به توجیه و دفاع 24 ساعته از مواضع راست شان وادار کرده است. هر روز یک معلق تازه، هر روز یک عذر بدتر از گناه تازه، هر روز یک کشف و تحلیل محیرالعقول تازه از لنین و انقلاب اکتبر؛ و متاسفانه هر روز سقوط عمیق تر به قعر ارتجاع و راست روی. این مورد آخر دیگر حتی از جانب این حزب باور نکردنی است. حمید تقوایی در دفاع از موضع ارتجاعی پرو-جنگ به دفاع از جنگ ویتنام در غلطیده است. (جنگی که در تاریخ به عنوان جنایت وحشیانه آمریکا به ثبت رسیده است.)
با وجود شناخت عمیقی که از این حزب و لیدر آن در راست روی و معلق زدن و شعبده بازی سیاسی دارم؛ با وجود مشاهده و افشای راست روی سریع السیر این حزب؛ این مورد را سه بار خواندم تا برایم جا بیفتد. در یک پاراگراف بهم پیچیدۀ درآشفته، در تحلیل از تفاوت های ماهیت جنگ ها و اعلام آنکه ایشان لزوما صلح طلب نیستند، و جنگ هایی را حق طلبانه می دانند که از آن دفاع می کنند، جنگ ویتنام را به عنوان جنگی حق طلبانه که ایشان آنرا محکوم نمی کند، مثال می زند!
«حمید تقوائی: صلح طلبی برای ما یک اصل مطلق نیست. جنگ ادامه سیاست است و برخورد ما به جنگ بستگی به سیاستی دارد که به جنگ منجر شده است. جنگی که بین دولتها بر سر منافع طبقه حاکمه در هر کشور در میگیرد تماما ارتجاعی، ضد مردمی و محکوم است. ولی جنگی که بر سر اهداف و خواستهای بر حقی شکل گرفته مثل جنگ ویتنام … ضد مردمی و محکوم نیست.»
جل الخالق! انسان نمی داند این را چه بخواند؟ آیا ایشان دچار آلزایمر تاریخی شده اند؟ یادشان رفته است که دهه 60 و 70 به دهه جنبش ضد جنگ ویتنام شناخته شده است؟ یادشان رفته که عکس پرتاب بمب ناپالم روی مردم ویتنام و فرار کودکان در حال جیق کشیدن چگونه دنیا را به لرزه درآورد؟ ایشان در آن دوره یک جوان کمونیست بود و علیه جنگ ویتنام.
اما این روال همیشگی حمید تقوایی است که مساله را کله پا می کند و روایت را می چرخاند. جنگ ویتنام در تاریخ به عنوان یکی از جنایات وحشیانه آمریکا به ثبت رسیده و نسل کشی آمریکا در ویتنام و در امتداد آن در کامبوج یک حقیقت تاریخی است. چرخاندن روایت بصورت جنگ مردم علیه آمریکا پوچ و دروغین است. دفاع قهرمانانه مردم ویتنام به عنوان یک نبرد آزادیخواهانه در تاریخ به ثبت رسیده است. اما این تعریف جنگ ویتنام نیست. به هر دائره المعارفی رجوع کنید، جنگ ویتنام را یورش آمریکا به ویتنام می نامد.
جنگ ویتنام حق طلبانه نبود. دفاع مردم ویتنام از خود در برابر بمب های ناپالم آمریکا حق طلبانه بود. آمریکا با هدف روشن امپریالیستی به ویتنام یورش برد. مردم ویتنام یک دفاع قهرمانانه علیه آمریکا سازمان دادند. این جنگ محکوم شد. محکوم بود و همیشه محکوم خواهد ماند.
اما چرا اینکار لازم شده است؟ تلاشی در عبث برای ایجاد یک فضای مثبت برای جنگ احتمالی. راستش تلاش برای یافتن منطق در این روش کاری است پوچ. بنظر می رسد که این بیشتر یک تقلاست برای خلاصی از باتلاقی که در آن گیر افتاده اند.
سوال اینست که این معلق ها، این سقوط، این اپورتونیسم آیا همه حاصل نفرت از جمهوری اسلامی است؟ جاه طلبی کودکانه شرکت در قدرت است؟ بی پاسخی است؟ استیصال است؟ یا همگی اینها؟ بازنویسی تاریخ را به دیگران بسپارید! قدرت تان ناچیز تر از آنست که این بازنویسی جز نفرت و ریشخند واکنش دیگری برانگیزد.
آذر ماجدی