معادن، کارگران در تونل های مرگ ـ حزب حکمتیست (خط رسمی)

دوشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۴هفت کارگر معدن مهماندویه دامغان بر اثر گاز گرفتگی جان باختند. یك روز قبل از این جنایت، (یكشنبه ۱۷ فرورین) ریزش معدن “باریت” در روستای عبدلله آباد از توابع مهاباد، جان یك كارگر را گرفت. این در حالی است که كمتر از ۷ ماه از مرگبارترین حادثه معدن طبس که در آن ۵۲ کارگر قربانی و بیش از بیست کارگر مصدوم شدند، میگذرد. خانواده ی کارگران کشته شده و مصدومانی که هنوز در بحران روحی، مالی و شرایط سختی زندگی می کنند. این در شرایطی است كه طبقه كارگر ایران و خانواده های كارگری هنوز مرگ ۴۳ كارگر در معدن زغال سنگ یورت در گلستان در ۱۳۹۶، مرگ ۶ كارگر معدن زغال سنگ هجدك در كرمان در اسفند ۱۴۰۰، مرگ ۴ كارگر معدن نمك گرمسار در مهر ماه ۱۴۰۱ و مرگ سالانه دهها كارگر در بقیه معادن را هنوز در خاطر دارند.

کشتار کارگران در محیط های ناامن در معادن، ساخت و ساز، پتروشیمی ها و…، در ایران امری عادی و روزمره است. دیروز از نظر وزیر کار دولت پزشکیان، انفجار معدن طبس یک حادثه بود و مدیرعامل و هیات مدیره ی شرکت بی‌تقصیر! و امروز از نظر فرماندار دامغان دلیل این فاجعه را “عدم رعایت ایمنی لازم از سوی معدنكاران و حضور در تونل فاقد اكسیژن” مینامند. مقامات دولتی در مهاباد نیز علت مرگ كارگر در معدن باریت را بارندگی زیاد و ریزش دیوار معدن نام گذشته اند. در همه این موارد صاحبان معادن و دولتشان بیگناه هستند و جرم جنایت و مرگ كارگران بر دوش خود آنها گذاشته میشود! این در شرایطی است که دولت بخشنامه ی اخذ گواهی صلاحیت ایمنی پیمانکاران را از قانون برگزاری مناقصه های پیمانی معادن حذف کرده و اختیار جان کارگران را به دست پیمانکاران تبهکار ، بدون هیچگونه نظارت و قبول مسئولیت حفظ ایمنی کارگران، سپرده است!

ابعاد مرگ کارگران دردناک و تکاندهنده است. آمار رسمی از مرگ ۸۰۰ کارگر در سال و در حوادث نا ایمنی محیط کار تنها در بخش ساخت و ساز میگوید. به گزارش سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۱ بیش از ۱۹۰۰ کارگر در حوادث کار کشته شدند، یعنی هر روز ۵ تا ۶ کارگر. بر اساس گزارشهای سازمان جهانی كار ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی كار در جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده است. بعلاوه، در کم تر از سه ماه ۱۰ کارگر بخاطر مشکلات معیشتی، حقوق های معوقه و اخراج از کار، خودکشی کرده اند. این فاجعه انسانی با کشتار بردگان در حین کار با تفنگ و شلاق صاحبان برده، قابل مقایسه است.

معادن در ایران کشتارگاه کارگران و منبع ذخیره ی سرمایه و سود برای صاحبان آن، برای سرمایه داران، فرماندهان سپاه و مقامهای بلند بالای حكومتی است كه این مراكز را در انحصار دارند. استان سمنان ۴۲ نوع ماده معدنی شناخته شده دارد که ذخیره قطعی معادن این استان حدود ۶۰۰ میلیون تن و ذخیره احتمالی آن‌ها حدود یک میلیارد تن است. در حال حاضر بیش از ۶۰ معدن در گلستان وجود دارد که بیش از ۲۰۰۰ نفر در این معادن مشغول به کار هستند و این معادن همچون معدنجو طبس، شرایط نا امن و خطرناکی برای کارگران دارد. عواقب و آسیب های ناشی از افزایش سرعت بهره برداری و سود باد آورده در بخش معادن، بر دوش كارگران معدن با کار ارزان، بیماری های مختلف و سرانجام مرگ آنان تامین میشود. بی كاری فراوان، خطر اخراج از كار همراه فقر و گرانی و دستمزدهای بسیار پایین، برای سرمایه داران و دولتشان بهشتی ساخته است كه كارگر مجبور به بردگی تا حد مرگ، برای تامین نان شب خود خانواده اش شود.

در دنیای متمدن و با دستاوردهایی كه طبقه كارگر با مبارزات خود به دولتها تحمیل كرده است، کارگران معدن بدون سالم سازی و استاندارد سازی و با تکنولوژی های پیشرفته در معادن کار نمی کنند و ساعت کار در معادن بسیار کم تر از سایر بخش ها است. در حالی که صاحبان معادن ایران کارگران را با دستمزد ناچیز، اجبار کار شبانه و اضافه کاری روانه ی تونل های مرگ می کنند.
در شرایط کار در معادن، قبل از هر صحبتی در باره ی دستمزد کافی، قرارداد کار و غیره صحبت از مرگ و زندگی است. فهمیدن اینکه، چرا کارگران به کار در شرایط نا ایمن تن می دهند و ریسک مرگ را در معادن و ساختمان سازی و پتروشیمی ها… می پذیرند، سخت نیست. فقر و فلاکت و گرسنگی بخش زیادی از طبقه کارگر را به کار تحت هر شرایطی و با مزد کم تر، بدون قرارداد، حقوق های معوقه و تحقیر و فشار کمرشکن کار، مجبور کرده است.

کارگران، رفقا!
طبقه کارگر، ناجی خود و جامعه است. طبقه ای که اراده کند، خود صاحب و اداره کننده ی جامعه و تامین کننده ی آزادی و برابری و رفاه برای همگان است. طبقه کارگر در ایران هر روز شاهد تکرار تراژدی مرگ همکاران خود در معامله ی بردگی کار و سرمایه است. حکام سرمایه حتی برای مرگ طبیعی اعضای خود پرچم ها را نیمه افراشته و عزای عمومی اعلام می کند. اما فاجعه مرگ معدنچیان در ایران بدون دخالت و عکس العمل طبقه کارگر، در فضای پروپاگاند جنگی، جنگ و میلیتاریسم و غرش بمب ها و موشک ها گم وحتی فراموش میشود!

وقتی زنگ های معادن و كارخانه ها یکی پس از دیگری برای برگزاری مجمع عمومی، برای بررسی و تصمیم جمعی كارگران در مورد فجایعی كه هر روز جان عده ای از ما را میگیرد به صدا در بیایند، نوید بخش توازن قوای جدیدی به نفع طبقه كارگر و به نفع محرومان جامعه برای پایان این توحش، برای مقابله جمعی و قدرتمند ما در مقابل مرگ هر روزه است. قدرت متحد ما آن زمان كه در كنار هم باشیم، آن زمان كه سایه تفرقه و پراكندگی را در صفوف خود زدوده باشیم، آن زمان كه به عنوان یك طبقه واحد دستهای همدیگر را به زنجیره ای از اتحاد تبدیل كرده باشیم و در مقابل سرمایه داران و دولتشان به عنوان دشمنان طبقاتی خود متحد قد علم كرده باشیم، نه تنها پایان این توحش كه آزادی خود و همه محرومان را با دستان خود مهیا میكنیم. ما میتوانیم به این قتلها خاتمه دهیم! کارگران قربانی نیستند، طبقه کارگر ناجی خود و جامعه است. جامعه به شما چشم دوخته است.

کارگران یک طبقه واحد اجتماعی با سرنوشت و منفعت مشترک را تشکیل می دهند. پیروزی هر بخش کارگری پیروزی کل طبقه و شکست یا قربانی شدن هر بخش کارگری شکست کل طبقه کارگر است. هر قلبی از میان کارگران بدلیل گرسنگی یا حوادث کار از طپش می افتد، زخمی است بر پیکر کل طبقه کارگر. کشتار وسیع کارگران در حوادث کار و ناایمنی محیط کار و خودکشی کارگر تنها زمانی اتفاق می افتد که کارگر خود را تنها احساس کند، كه ما كارگران به قدرت جمعی خود متكی نشده باشیم. این وضعیت را سرمایه داران خوب می فهمند وتا زمانی که جرایم شان علیه هر تک کارگر یا هر بخش کارگری بی پاسخ بماند، از گرسنه و نیازمند نگه داشتن کارگران و حتی گرفتن جانشان ابایی ندارند.
مرگ هر کارگری، سیلی سرمایه داران به طبقه کارگر و عزای عمومی اردوی کار است. مرگ هر کارگری، می بایست زنگ های همه ی کارخانه ها و مراکز بزرگ و کوچک کار را بصدا در بیاورد و چرخ های تولید را برای یک دقیقه سکوت متوقف کند.

سرنوشت طبقه کارگر در این مملکت را تنها زور تعیین میکند. طبقه کارگر مجبور است به زور طبقاتیش دست ببرد. زور و قدرت طبقه کارگر در اتحاد و خودآگاهی طبقه كارگر به مثابه یک طبقه واحد در مقابل طبقه حاكم است. این قدرت شکست ناپذیر است! اگر این اتفاق بیفتد قدرت ما دست بالا را دارد.
افق پیروزی طبقه کارگر پایه گذاری نظام سوسیالیستی و جامعه ی آزاد و برابر است. نظامی که تضمین می کند هیچ کارگری در حوادث کار نمی میرد و هیچ کارگری از فقر و ناامیدی و تنهایی خودکشی نمی کند. جامعه ای که معیارش رفاه، امنیت، برابری، آزادی و خوشبختی همه شهروندان است.

حزب حكمتیست (خط رسمی)

۱۹ فروردین ۱۴۰۴- ۸ آوریل ۲۰۲۵

About admin

Check Also

اخبار و گزارش های کارگری 3 اردیبهشت ماه 1404

اخباروگزارش های کارگری 3 اردیبهشت ماه 1404

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *