جنگ جهانی سوم هراس یا واقعیت؟ ـ ناتو بر طبل جنگ می کوبد! ـ آذر ماجدی
هفتاد و پنجمین مجمع سالیانه ناتو در روزهای ۹-۱۱ ژوئیه، با شرکت ۳۲ کشورعضو و ۴ کشور متحد کلیدی، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و زلاند نو در واشنگتن برگزار شد. پیام اصلی این مجمع خطر جنگ خانمان براندازی است که در آیندۀ نزدیک دنیا را تهدید می کند. از سخنرانی افتتاحیه تا اختتامیه، گزارش ها، چند سند و بیانیه ای که صادر کرده اند و مصاحبه مطبوعاتی همه بر کوس جنگ می کوبند. تمام تمرکز این مجمع بر “خطر روسیه” برای “امینت جهانی” است. بعلاوه بر خطر چین، ایران و کره شمالی، بعنوان یک محور، نیز تاکید می شود.
بیانیۀ ناتو روسیه را بعنوان یک خطر بزرگ و قطعی برای صلح جهانی و امنیت غرب تصویر می کند. به نقش چین بعنوان موتلف روسیه اشاره و ادعا می کند که غرب، آنچه خود آنرا “دنیای مبتی بر قانون” می نامد، در خطر جدی از جانب این قطب قرار دارد.
بیانیه مجمع اعلام می کند:
“۳- تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین، صلح و ثبات در منطقه یورو آتلانتیک را بهم ریخته و امنیت جهانی را به شدت تضعیف کرده است. روسیه مهمترین و مستقیمترین تهدید برای امنیت متحدان است. تروریسم، در همه اشکال و مظاهر آن، مستقیم ترین تهدید نامتناسب برای امنیت شهروندان ما و صلح و رفاه بین المللی است. تهدیداتی که ما با آن روبرو هستیم جهانی و به هم مرتبط هستند.
۴- رقابت استراتژیک، بی ثباتی فراگیر و شوک های مکرر، محیط امنیتی گسترده تر ما را مشخص می کند. درگیری، شکنندگی و بی ثباتی در آفریقا و خاورمیانه مستقیماً بر امنیت ما و شرکای ما تأثیر می گذارد… این روندها، در میان سایر موارد، به آوارگی اجباری، گسترش قاچاق انسان و مهاجرت غیرقانونی کمک می کند. اقدامات بی ثبات کننده ایران بر امنیت یورو آتلانتیک تأثیر می گذارد. جاه طلبی ها و سیاست های قهری اعلام شده جمهوری خلق چین همچنان منافع، امنیت و ارزش های ما را به چالش می کشد. تعمیق مشارکت استراتژیک بین روسیه و جمهوری خلق چین و تلاش های تقویت کننده متقابل آنها برای تضعیف و تغییر شکل نظم بین المللی مبتنی بر قانون، موجب نگرانی عمیق است. ما با تهدیدات ترکیبی، سایبری، فضایی و غیره و فعالیت های مخرب بازیگران دولتی و غیردولتی مواجه هستیم.”
این محور اصلی، هدف اصلی و پیام اصلی ناتو است. بیانیه به صراحت اعلام می کند که منافع “نظم بین المللی مبتنی بر قانون” (بخوان، تروریسم دولتی غرب به سرکردگی آمریکا که ناتو بازوی نظامی آنست) توسط روسیه و چین در خطر جدی قرار گرفته است. منافع آنها در آفریقا مورد تهدید است. لذا گسترش جنگ های موجود در اوکراین و خاورمیانه بنظر تنها راه حل می رسد.
از پیش از آغاز جنگ اوکراین این پیام گوش کر کن را دائما شنیده ایم: “روسیه مهمترین و مستقیمترین تهدید برای امنیت دنیا است.” بلافاصله این سوال پیش می آید: چگونه روسیه مهم ترین و مستقیم ترین خطر جهانی است؟ بر چه مبنایی؟ آیا روسیه از نظر اقتصادی و نظامی قدرتمند تر است؟ این سوال هیچگاه پاسخ سر راستی نمی گیرد؛ فقط پروپاگاندا. قدرت روسیه را با قدرت غرب و یا فقط آمریکا مقایسه کنید، قابل پذیرش نیست. بنظر می رسد که می خواهند روسیه را به این مقام ارتفاء دهند. یک فانتزی را در اذهان بشریت به واقعیت بدل کنند. آن وقت این سوال پیش می آید: چرا روسیه؟ تسهیل تاریخی. روسیه را بجای شوروی می نشانند و آنگاه می توانند با همان رتوریک جنگ سرد روایت جدید را در اذهان جا بیاندازند.
شیطان سازی از روسیه بعنوان دشمن تمدن و امپراطوری غرب پوچ و توخالیست. از پس از سقوط شوروی، بورژوازی روسیه تلاش بسیاری کرده است که در سرمایه داری جهانی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی ادغام شود. آمریکا و غرب در بهترین حالت دو پهلو برخورد کرده اند. پوتین حتی رسما در سال ۲۰۰۰ درخواست پیوستن به ناتو را ارائه داد که به نزدیکی روابط و همکاری به مدت چند سال انجامید اما روابط به سردی و خصومت کشیده شد و بالاخره به جنگ انجامید. پوتین این درخواست را بر متن مذاکرات متعدد از زمان سقوط شوروی درباره عدم گسترش ناتو طرح کرد. مساله گسترش ناتو یک موضوع همیشه حاضر در مذاکرات و نگرانی های اعلام شده دولت روسیه از گورباچف تا پوتین بوده است. سوال اینجاست که اگر غرب و کشورهای ناتو می خواهند در صلح و آرامش زندگی کنند، چرا با خواست روسیه توافق نکردند؟ علیرغم هشدارهای بخشی از سیاستمداران خود؛ منجمله رابرت ام گیتس که به عنوان وزیر دفاع در دولت های جورج دبلیو بوش و باراک اوباما خدمت کرده است. گیتس اظهار داشت که معتقد است “رابطه با روسیه پس از ترک پست جرج دبلیو بوش (پدر) در سال ۱۹۹۳ به شدت بد مدیریت شده است.”
روسیه گسترش ناتو را بعنوان یک تهدید مهم می شناسد و این نگرانی را مکررا در اجلاس های بین المللی و مذاکرات دیپلماتیک اعلام کرده است. اما علیرغم هر قول و قرار فی مابین، ناتو گسترش یافته است. بحث بر سر این نیست که حق با کیست. در این دینای وارونه ای که تحت حاکمیت قدرت های سرمایه داری ویرانگر اسیر است، “حق” بمعنی واقعی کلمه فقط با جنبش و مبارزه برای ویرانی این قدرت با هر چند قطب و طرفش تداعی می شود. پس بحث بر سر حق نیست. مساله بر سر آنست که در این دنیای اسیر قدرت و سرکوب، طرف جنگ گریزو صلح طلب چگونه باید برای جلوگیری از جنگ عمل کند. ممانعت از تحریک به جنگ. ناتو که خود را قانون مدار، دموکراسی طلب و بشر دوست می شمارد، آیا نباید از تحریک اجتناب می کرد؟ تحریکی که روشن بود به یک جنگ خانمان برانداز منتج خواهد شد. جالب اینجاست که در هر بیانیه، سخنرانی یا صحبت در مورد جنگ اوکراین رهبران غرب خود را ملزم می دانند که اعلام کنند این جنگ بدون هیچ تحریکی بوقوع پیوسته است. همین اصرار و پافشاری لو شان می دهد.
اوکراین
لحن بیانیۀ ناتو در رابطه با اوکراین نیز به شدت جنگ افروزانه است. بعلاوه، مملو از دروغ و ریاکاری است. از یک سو ارائه یک روایت دروغین از چگونگی شکل گیری جنگ و ادامه آن* و از سوی دیگر تضاد و ریاکاری که در قیاس با نسل کشی در غزه ابراز می شود بسیار مشمئز کننده است. ناتو بر حمایت کامل نظامی جنگ اوکراین تعهد داد. آنها همچنان بر کمک طولانی مدت امنیتی به اوکراین تاکید کردند و تعهد دادند که ظرف یک سال آینده حداقل ۴۰ میلیارد یورو در اختیار این پروژه قرار دهند.* *
باید توجه داشت که طبق قوانین بین المللی، اگر ناتو در جنگ اوکراین دخالت کند، چه از طریق ارسال نیرو و سلاح و تعلیم ارتش اوکراین، روسیه حق دفاع از خود و حمله به ناتو را دارد. اکنون نزدیک به دو سال و نیم است که ناتو علنا از طریق ارسال سلاح، حتی اورانیوم تضعیف شده، وتعلیم ارتش و بطور مخفیانه با ارسال نیرو در جنگ اوکراین دخالت کرده است. روسیه علیرغم تهدیدهای زبانی هنوز واکنش نظامی نشان نداده است.
در این مجمع در مورد دخالت های بیشتر ناتو تصمیم گیری شد. بنظر می رسد که ناتو قصد تحریک روسیه برای حمله به یکی از کشورهای عضو یا موتلف ناتو را دارد تا به این ترتیب توجیه گسترش جنگ به یک جنگ جهانی را بدست آورد. خطر یک جنگ با ابعاد جهانی محتمل است. از آغاز جنگ اوکراین ناتو بر این طبل کوبیده است. علیرغم قول و قرارهای پیشین با روسیه، علیرغم درخوست ها و هشدارهای متعدد روسیه در مورد عدم گسترش ناتو، ناتو طی سی سال اخیر دائما گسترش یافته است. مساله عضویت اوکراین روی میز است، مساله ای که آتش جنگ را شعله ور کرد، ناتو اعلام کرده است اوکراین حق دارد خود تصمیم بگیرد، اما هنوز عضویت را به تاخیر انداخته اند.
“مقابله با تروریسم“
وِرد “مقابله با تروریسم” اکنون نزدیک به سه دهه است که صبح و شب از طرف بزرگترین قدرت تروریستی جهان، آمریکا و موتلفین تروریستش خوانده می شود. از زمان سقوط شوروی حدود سی و پنج سال پیش ناتو بطور رسمی و مستقیم یا غیر مستقیم بدنبال آمریکا با توجیه دفاع از خود جنگ افروزی کرده است. از عراق تا یوگسلاوی و سپس بخش اعظم خاورمیانه بمباران شده است. باسم مقابله با تروریسم خاورمیانه را به یک ویرانه بدل کرده اند. میلیون ها نفر را کشتند، میلیون ها نفر دیگر را مجروح و معلول و آواره کرده اند. در کشورهای غرب آفریقا باسم مقابله با تروریسم، دولت های دست نشانده، ویرانی، آوراگی و برده داری حاکم کرده اند. (طی یک سال اخیر شاهد 4 کودتا در این منطقه علیه حاکمیت استعماری فرانسه، بوده ایم.) سی سال است که باسم مقابله با تروریسم بمب می ریزند، می کشند و ویران می کنند. تروریسم اسم رمز بمباران و کشتار و ویرانی و آوارگی مردمی است که تروریسم در میانشان کاشته شده است. و در این مجمع بر خطر فزاینده تروریسم تاکید کرده اند. از خطر تروریسم بعنوان بزرگترین خطر برای شهروندان غرب سخن می گویند. با این تحلیل، آماده شدن برای یک جنگ خانمان برانداز و هر چه پلیسی تر کردن جامعه و گذر به سوی فاشیسم در دستور قرار می گیرد. مصوبات ناتو رشد فاشیسم را نوید می دهد.
“مقابله با تروریسم برای دفاع جمعی ما ضروری است. نقش ناتو در مبارزه با تروریسم به هر سه وظیفه اصلی ائتلاف کمک می کند و از رویکرد 360 درجه ای اتحاد برای بازدارندگی و دفاع است. ما به مقابله، بازدارندگی، دفاع و پاسخ به تهدیدات و چالش های ناشی از تروریست ها و سازمان های تروریستی بر اساس ترکیبی از اقدامات پیشگیری، حفاظت و انکار با قاطعیت، عزم و همبستگی ادامه خواهیم داد. به منظور تقویت بیشتر نقش ناتو در مبارزه با تروریسم، ما امروز دستورالعمل های سیاست به روز شده ناتو در مورد مبارزه با تروریسم و برنامه اقدام به روز شده خود را برای تقویت نقش ناتو در مبارزه جامعه بین المللی با تروریسم تایید کردیم.” (کنوانسیون مجمع ناتو درباره تروریسم)
همانگونه که مشاهده کرده ایم، جنگ و فضای جنگی طی دوسال گذشته گسترش یافته است. بدنبال آغاز جنگ اوکراین، آمریکا و ناتو از هر امکان و تلاشی برای برقراری صلح ممانعت کرده اند. آتش جنگ را افروخته اند. از ۹ ماه پیش یک نسل کشی و پاکسازی قومی را در غزه دامن زده اند که به ساحل غربی کشانده شده است. بعلاوه، جنگ فی الحال به یمن و لبنان کشیده شده و در حال اوجگیری است. خطر گسترش جنگ به ایران نیز کاملا محتمل است. در آفریقا شرایط بسیار خطیر است. تلاش های فرانسه برای بازگیری قدرت در چهار کشور آفریقای غربی که علیه آن کودتا کرده اند و گسیل القاعده برای ناامن کردن زندگی مردم و حمله و کشتار مردم، تلاش برای کودتا توسط آمریکا، سرکوب خشن اعتراضات مردمی، دخالت روسیه در مستعمره های سابق فرانسه همه بر وجود یک شرایط بسیار ملتهب، ناامن، و خطیر سخن می گوید.
باید توجه داشت که تلاش برای اجباری کردن سربازی همگانی در غرب به راه افتاده است. در نروژ، سوئد و دانمارک فی الحال اجباری است، فرانسه در سال ۲۰۲۱ سربازی اجباری را تصویب کرد. فنلاند و آمریکا اخیرا تصویب نمودند. بریتانیا برای تصویب آن تلاش می کند. در روز 23 ژوئیه، روز پیش از شوی سخنرانی نتانیاهو و استقبال قانون گذاران آمریکا از او، فرمانده ارتش بریتانیا اعلام کرد که بریتانیا سه سال برای آمادگی کامل جنگی زمان دارد. وی هشدار داد که جنگ سه سال دیگر آغاز خواهد شد. استارمر نخست وزیر بریتانیا بر این هشدار تاکید گذاشته است.
تمام شواهد، سخنان علنا جنگ افروزانه دولت ها و مجمع ناتو، سخنرانی جنگ افروزانه نتانیاهو در میان جشن و پایکوبی قانون گذاران آمریکایی، سرمایه گذاری های نجومی بر سلاح و مهمات جنگی، پلیسی کردن فضای جامعه، سرکوب آزادی های مدنی و سیاسی، بیان و اعتراض، افزایش وحشتناک خشونت پلیسی، گسترش چشمگیر تبلیغات راسیستی، مهاجر، پناهنده و مسلمان ستیز علائم بسیار نگران کننده دنیای تاریکی است که ناتو، آمریکا و غرب به دنیا هشدار می دهند.
تلاش برای سازماندهی یک جنبش رادیکال و میلیتانت آزادیخواه، انساندوست و عدالت طلب باید در محور فعالیت های هر نیروی چپ و کمونیست و کارگری قرار گیرد. نباید اجازه دهیم که یک جنگ جهانی سیاه و خونین دیگر به وقوع بپیوندد. این بار عواقب چنین جنگی بمراتب خانمان برانداز تر از دو جنگ پیشین خواهد بود. در شرایط کنونی که جنبش اعتراضی میلیونی در دفاع از مردم فلسطین به میدان آمده است، باید کوشید این جنبش را با افقی گسترده تر علیه جنگ افروزی های آمریکا، غرب و اسرائیل سازمان داد. باید کوشید قطب سوم را علیه هر دو سوی این جنگ خانمان برانداز، تروریسم دولتی به سرکردگی آمریکا و آنچه غرب، محور روسیه، چین، ایران و کره شمالی می خواند و در ابعادی وسیعتر می تواند کل آنچه به بریکز معروف است را در بر بگیرد. ما بر هیچیک از این دو قطب تکیه نخواهیم کرد افق ما در برابر هر دوی این دو قطب قرار دارد. بورژوازی جهانی برای حل بحران خویش دنیا را بر لبه پرتگاه نابودی قرار داده است. باید در برابر این خطر قد علم کرد.
*درباره تحریکات جنگ افروزانه ناتو اشاره شد. تا آنجا که به تلاش برای آتش بس و انعقاد صلح مربوط می شود. اولین تلاش تعیین کننده برای پایان جنگ را ناتو سابوتاژ کرد. در مارس ۲۰۲۲، یعنی کمتر از دو ماه پس از آغاز جنگ، با دخالت ترکیه روسیه و اوکراین در استانبول یک قرار آتش بس امضاء کردند. بدنبال آن روسیه از موقعیت خود در اوکراین عقب نشینی کرد. اما بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا به درخواست آمریکا به اوکراین سفر کرد و به زلنسکی گفت که آمریکا با صلح مخالف است. اوکراین از قرارد داد عقب کشید.
** طبق گزارش سی ان بی سی:”در گزارشی از وبسایت رسمی رئیسجمهور اوکراین آمده است که زلنسکی و فینک «توافق کردهاند در کوتاهمدت بر هماهنگی تلاشهای همه سرمایهگذاران بالقوه و مشارکتکنندگان در بازسازی کشورمان تمرکز کنند، و سرمایهگذاری را به مرتبطترین و تأثیرگذارترین بخشهای اوکراین هدایت کنند.
مشاور بازارهای مالی بلک راک و وزارت اقتصاد اوکراین یادداشت تفاهمی را در ماه نوامبر امضا کردند، پس از آن که فینک و زلنسکی در ماه سپتامبر برای بحث در مورد هدایت سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی به اوکراین برای بازسازی این کشور پس از تهاجم بسیار مخرب روسیه ملاقات کردند.”
طبق گزارش لانتی دیپلماتیکو، نشریه ایتالیایی: “شایعات زیادی در مورد محتوای “قرارداد احیای اوکراین” وجود داشت که زلنسکی با صندوق آمریکایی بلک راک و بانک جی پی مورگان امضا کرد. اما تنها اکنون خطوط این توافق بزرگ در حال ظهور است. در واقع اوکراین به خاطر بدهی به غرب فروخته می شود.”
“زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و بلک راک (کورپوریشن آمریکایی – جهانی) و بانک جی پی مورگان در روز هشتم ماه مه امسال تواقفنامه صندوق توسعه برای اوکراین را امضاء کردند… در واقع، این توافق راه را برای فروش کامل بخشهای اصلی اقتصاد اوکراین، از جمله بخشی از آن که هنوز به دولت تعلق دارد، باز میکند. علاوه بر این، فروش با … شبکه برق این کشور آغاز خواهد شد. از دیدگاه کی یف، هدف از توافق منعقده این است که بتواند بدهی های کلانی را که اوکراین از طلبکاران غربی جمع کرده است، پرداخت کند. اول از همه، اینها بدهی برای سلاح های عرضه شده و “کمک های مالی” است.
“سه کمپانی کارگیل، دوپونت و مئنسانتوچند سال پیش حدود 17 میلیون هکتار از زمین های کشاورزی اوکراین را خریداری کرده اند. به گزارش نشریه نشنال ریویو استرالیا، برای دریافت مقیاس این تجارت، کافی است بگوییم که سرزمین های یونان و هلند کوچکتر از زمین های فروخته شده هستند.”
آذر ماجدی
۲۹ ژوئیه ۲۰۲۴