دادگاه نمایش زندانی سیاسی تیفور بابامکیری انجام شد! ـ از طرف خانواده تیفور بابامیری
(اطلاعیه شماره 8)
هفته اول خرداد ماه 1403 طی ابلاغیه ای که با ردیف کردن چندین اتهام واهی “مزین” شده بود، تا گروگانها را مجرم قلمداد کنند، با امضای معاون قضائی شعبه یک بیدادگاه ارومیه، به شهروندان زندانی شهرستان بوکان: 1.تیفور سلیمی بابامیری 2.سواره عزیز زاده 3.جلیل مولودی 4.هیمن کرمانج 5.احمد مام زاده بوکانی 6.سوران قاسمی 7.پژمان سلطانی 8.کاوه صالحی 9.رزگار بیگ زاده بابامیری 10.جوامیر مام خسروی 11.حسین حسین زاده 12.سیامک هیاسی 13.صلاح الدین احمدی 14.سالار داغدار، اعلام میگردد، که هفت نفر از آنان روز 21 خرداد 1403 جلو بیدادگاه شهرستان ارومیه حضور یابند. محاکمه بقیه نیز موکول به چند هفته بعد از آن میشود. متعجب نگردید، این هفت زندانی به شیوه کنفرانس آنلاینی در این جلسه “دادگاهی” مشارکت داده میشوند، و وکلای آنان هم در چنین اوضاعی به دفاع از موکلینشان حضور پیدا میکنند. روال دادگاه با قرائت اتهامات واهی از سوی قاضی شعبه یک بیدادگاه ارومیه آغاز میگردد. بعدا به وکلای آنها اجازه داده میشود، تا دفاعیاتشان را از موکلین ارائه دهند. وکلا هر کدام بنوبت با مردود شمردن بخش عمده اتهامات پوچ مندرج در ابلاغیه که فتوا دهندگان از کاه کوه ساخته اند، شروع میکنند. و برای اثبات ردیه خود از ده ها و صدها تناقض در خود در پرونده هزاران صفحه ای، اکثر اتهامات را منسوخ و شدیدا غیر واقعی و سناریوی ساختگی اعلام می کنند. حتی یکی از وکلا به نشان اعتراض به این اتهامات واهی با لحن تند با قاضی برخورد میکند، و ایشان را فاقد صلاحیت میخواند، و به نشانه اعتراض خواهان «حضور دادستان» ارومیه میگردد، و بر سر این بگو و مگوی شدید الحن، جلسه دادگاهی مختل میشود، و بعد از ساعتی دوباره دادگاهی از سر گرفته میشود.
وکیل تیفور هم که پرونده ساختگی و قطور این زندانیان را با دقت کامل زیر و رو کرده، با قاطعیت دفاعیاتش را علیه این اتهامات سنگین بیان میدارد، و بدفاع از موکلش بر میخیرد. در ادامه وکیل تیفور میگوید بجز یک الی دو مورد که خود موکلش اذعان داشته آنرا انجام داده است، و در بیان واقع جرم نیز محسوب نمیشود، بقیه اتهامات واهی و غیرواقعی هستند. وکیل با صراحت اعلام می دارد، ایشان بعنوان وکیل پایه یک دادگستری، اعترافاتی که زیر شکنجه و اذیت و آزار از موکلش گرفته شده و یا کاغذهای سفید امضاء شده را به هیچ وجه نمی پذیرد و همه را فاقد اعتبار “حقوقی و قانونی”، میداند. در پایان اذعان میدارد، اگر کمک به مصدومین و کسانیکه بر اثر شلیک نیروهای امنیتی چشمشان را از دست داده اند، یا جراحات برداشته اند، فرض بر این باشد، جرم محسوب گردد، موکل من طی ماههای اول بازداشت در شکنجه گاه اداره اطلاعات، چشم و گوش کتفش آسیب جدی دیده است و دو بار زیر شرایط مرگبار دچار سکته قلبی شده است و اکنون بالغ بر 14 ماه است در بازداشتگاه بسر می برد، آیا کافی نیست!؟
وکیل در پایان دادگاه با توجه به دفاعیاتش، خواهان آزادی بی قید و شرط موکلش تیفور میگردد. و بدنبال جلسه دادگاهی در روزهای بعد دو لایحه برای ضمیمه کردن به پرونده تیفور برای بیدادگاه و قاضی میفرستد. اما تیفور کماکان در بازداشتگاه زندان دریای ارومیه در بلاتکلیفی بسر می برد، و انتظار میکشد تا ببیند قاضی پس از این دفاعیات وکیل، دستور آزادیش را صادر خواهد کرد یا نه.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی!
از سوی خانواد تیفور بابامیری
22.06.2014