ترور بیولوژیک سیستماتیک زندانیان سیاسی در ایران: بیمارسازی خودایمنی دِرِس (DRESS)

-1-

 بنا به آموزش کارل اشمیت،‌ تئوریسین نازیسم هیتلری در آلمان و فاشیسم  فرانکویی در اسپانیا، “حاکم کسی است که بر مبنای استثنا تصمیم می‌گیرد.” بر این مبنا، اشمیت، سیزده سال پیش از به قدرت رسیدن فاشیسم  و سیاستِ «شب و دشنه‌‌های بلندِ» هیملر، فرمانده‌ی ‌اس اس، حاکم به معنای واقعی کلمه را، شخصی می‌نامد که بر هیچ قانون و ارزشی پایبند نباشد. در اینجا «استثناء» یعنی قانون حاکمیت و به معنای زیر پا نهادن هرگونه چارچوب، موازینِ شناخته شده‌ی اجتماعیِ مناسبات سرمایه‌داری.

پیشنهاد حکومتِ‌ قاعده ‌شدن استثناء، یعنی برقراری حکومتِ دکترین شرایط اضطراری برای همیشه. خمینی و همقطاران، شرایط استثنایی و بی قانونی را قاعده قرار دادند و نه گذرا. شرایط استثنایی کربلا و عاشو‌را اگر برای حسین و امت خون و شمشیر، در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری یک تلاش نابه‌چار بود، برای خمینی و تبه کارانش، یک قاعده‌ی همیشگی درآمد. این تنها ضمانت دوام حکومت اسلامی  گردید.

حاکمیت اسلامی، دوام حکومت شبان -رمه‌گی‌‌اش، به برقراری دائمی شرایط اضطرای که «همه‌ روزها را عاشورا و همه جا را کربلا» ‌سازید نیاز داشت. فرمان حکومت استثناء عاشورا-کربلایی را خمینی عربده کشیده بود. مافیای حاکم، در ۴۵ سال ویرانگری در ایران و جهان، صدها برابر ویرانگرانه‌تر از فاشیسم ۱۵ ساله‌ی هیتلری فاجعه آفریده است. کارل اشمیت برای نخستین بار در کتاب «درباره دیکتاتوری» حاکمیت استثنایی را به منظور مدیریت برخی بحران‌ها معرفی کرد، که می‌توانست به درازا بکشد. اما حاکمیت اسلامی، ‌برای تداوم مدیریت بحران، هم بحران‌زا بود و هم مدیریت بحران را به پیش برد تا حاکمیت بحران، ضامن حاکمیت ِحکومتِ استثنایی اسلامی شود. برای حکومتِ  تناقض‌های سرمایه‌داری در ایران، حکم، همان حکمِ حکومتی است. مجلس و قانون، قوای سه‌گانه، دولت، انتخابات ووو همگی دکورهای مقوایی‌ و نمایشی سلاخ‌خانه‌ی ‌هستند که مفسدان الاهیات سیاسی، به‌سان‌ ویترین‌ِ سلاخان انسان، از آنها پیشخوان ساخته‌اند.

در زندان‌های رضاخانی در قواره‌ی یک قزاق،‌ نیز روش‌هایی برای قتل و شکنجه، ‌سیاست حاکمیتِ کودتا بود. قتل فرخی یزدی شاعرآزادی و تقی ارانی  فعال سیاسی چپ و… با اعلام بیماری تیفوس و آمپول هوای دامپزشک احمدی، گماشته‌ی رضا شاه، که به امرِ میرپنج، آدمکش زندان شده بود، به یک سیاست سیستماتیک نیانجامید. سیاست‌های حکومت تبه کاران اسلامی که کسب و کارشان تباهی، و نام و دین و اخلاق‌شان،بر پایه‌ای ویرانسازی انسان است، مجموعه‌ای از یک تبه‌کاری نهادینه شده و دائمی است.

اردوگاه‌های گشتاپوهای اسلامی در اوین‌ و صدها دخمه‌های سراسری مرگ، نه‌تنها تداوم آزمایشگاه‌های دکتر یوزف منگله، ‌افسر نازی، در ایران هستند، بلکه مجری تحقیقات و تئوری‌های به دست آمده‌ از فرضیه‌های آغازینی هستند که ۸۵ سال پیش در اردوگاه‌ آشویتس، به صورت فرضیه، روی زنان و کودکان و مردان اسیر انجام می‌گرفت.

آن فرضیه‌ها و آزمایش‌ها، مدت‌هاست که در ایران به صورت تئوری‌های ثابت شده در دست مافیای حاکم، روی زندانیان سیاسی انجام می‌گیرند. افزون بر شکنجه تا پای مرگ برای ویرانسازی مقاومت فیزیکی، تخریب کانون‌های روانی و شخصیتی به ‌روش‌های ترکیبی زیر انجام می گیرد:

۱ – شکنجه‌های فیزیکی، تجاوز‌ها و تعرض‌های کلامی و جنسی بنا بر شریعت و قرآن و صدر اسلام،‌

۲- تجویز داروهای ویژه برای ایجاد بیماری‌های خودایمنی (اتو-ایمیون)

۳- خودکشی،‌ با ترکیبی از شکنجه، داروهای روان‌گردان، شوک‌های روانی،  تخریب شخصیت و کرامت انسانی، ایجاد کشش به خودکشی، اسارت در روانکده‌های اسلامی و شوک الکتریکی، از جمله‌ی ‌روش‌های افسرنازی، دکتر منگله‌ها و «شوک درمانی»‌های دکتر دونالد ایون کامرون‌ها و…«سیا» و پوتین‌های روسیه هستند.  

گزارش و گواهی‌های موثق قربانیان، وکلا، پزشکان و نیز بررسی نشانه‌ها و عوارض  بیماری، نشان دهنده‌ی آن هستند که  خوراندن و یا تزریق ترکیبات داروهای گوناگون روانگردان و ایجاد ناهنجاری در مکانیسم دفاعی بدن به برخی زندانیان سیاسی سبب اختلال در حرکت یا و بروز اختلا‌ل‌های ایمنی، آنها شده و سپس به  بهانه‌ی درمان، زیر شوک‌‌ها الکتریکی قرار گرفته‌اند.

 گزارش‌های زیادی در دست هستند که کسانی‌ که از خوردن قرص خودداری می‌کرده‌اند را «در اتاقکی می‌انداختند و دست و پایش را می‌بستند و ماده‌ای به او تزریق می‌کردند که بیهوش می‌شدند.»

بهنام محجوبی، ‌وابسته به آیین درویشان، کسی که در بیمارستان لقمان تهران به قتل رسید، پیشتر به دستور قاضی و نه پزشک، به شکنجه در اردوگاه مرگ «بیمارستان روانی» رازی (امین‌آباد) محکوم شده بود. او گزارش داده بود که در آنجا بیش از همه جا: “افول انسانیت را دیده” است. ب.محجوبی، در سال ۱۳۹۹ در فایلی صوتی از زندان گزارش داد که دست‌کم دو بار او را از اوین به بیمارستان ‏روان‌پزشکی رازی فرستادند و در آنجا داروی ناشناسی تجویز کردند و به شکل صلیب به تخت بسته شد. سرانجام، به دلیل ‏‏«مسمومیت دارویی» از زندان اوین به بیمارستان منتقل شد و در اسفند ۱۳۹۹ جان باخت.

ساسان نیک‌ نفس، خیزشگر دیگری بود که بنا بر اتهام‌هایی مانند ِ”تبلیغ علیه نظام” و “توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری” در دی ماه ۹۸زندانی شده بود. او در خرداد ۱۴۰۰ در زندان از پای درآمد.”حتی به خانواده او خبری نداده بودند. از داخل زندان بود که در بلندگوها، این خبر را اعلام کرده‌اند و به زندانیان تسلیت گفته‌اند.” وکیل  وی می‌گوید:”از داخل زندان به من اطلاع دادند که حدود دو روز پیش با خون‌ریزی بینی و دهان با توجه به بیماری قبلی به بهداری زندان منتقل شده است که از آنجا هم به بیمارستان لقمان منتقل شده اما پیگیری‌های مادرش از بیمارستان نتیجه‌ای نداشته است.”

لیلا میرغفاری بابرداشتن روسری و رفتن بر سکوی خیزش ۹۶ دستگیر شد و پس از شکنجه به بیمارستان روانی روزبه فرستاده شد. او در ۴ آبان ۹۶ طی يك تماس تلفنی کوتاه بیمارستان روانی را شکنجه‌گاه خواند. اعلام شده بود که او به “بیماری اعصاب و روان” مبتلاست و از دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی محروم بود.

شهرام کاظمیان زندانی سیاسی کورد، به سبب خودداری از مصرف داروی روانگردان، در زندان ارومیه دست به خودکشی ‌می‌زند که به وسیله هم‌بندانش از مرگ نجات می‌یابد. شکنجه‌‌گران زندان ارومیه (۹پله) پس از آگاهی از اقدام به خودکشی وی، در حیاط بازداشتگاه او را برهنه کردند و با باتوم به شدت او را زدند، بیهوش و سپس به «بیمارستان روانپزشکی» منتقل شد.

سامان صیدی (یاسین) خواننده‌ی رپ مردمی، ‏ را در تیرماه ۱۴۰۲ به دستور جلاد صلواتی به بیمارستان روان‌پزشکی رازی منتقل کردند و روز شنبه ۳۱ تیرماه به شدت شکنجه شد، سپس با «شوکر برقی» و بستن به تخت، به او داروی روانگردان تزریق کردند‎.‎ در پی این تزریق، بیش از ۲۴ ساعت در ‏بیهوشی به‌سر برد، پس از به‌هوش آمدن دچارعوارض بینایی و حرکتی شده بود.

«یاسمن رضایی بابادی»، دانش‌اموخته‌ی رشته‌ی روانشناسی است که دو بار در جریان اعتراض‌های سراسری و یک بار نیز اوایل ‏مرداد ۱۴۰۲ در کرج بازداشت شده بود. بار دوم به دستوربازپرس بازداشت‌گاه، برای وی حکم سه ماه قرار بستری در بیمارستان روان‌پزشکی ‏‏«امام حسین» صادر شد‎.‎‏ در آن بیمارستان، قرص‌های زیادی به او می‌‌خوراندند و سپس به بازجویی‌های جهنمی می‌کشاندند. پرسش‌ها، کلیشه‌ای و همیشگی بود: بگو از چه کسی دستور گرفته‌ای؟ چرا شعار دادی؟! چرا شالُت را آتش زدی؟! 

«رویا ذاکری» یا «دختر تبریز» که بعد از انتشار ویدیوی شعار دادن شجاعانه‌، روز ۲۳ مهر ۱۴۰۲ علیه «علی خامنه‌ای» بازداشت شد، در بخش زنان «بیمارستان رازی» تبریز بستری و ممنوع‌الملاقات است.

ساسان چمن‌آرا، از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ وهنرمند و زندانی سیاسی سابق به بیماری خودایمنی (سوریازیس) مبتلا شده است. ‏ساسان که در جنبش زن، زندگی، آزادی، دستگیر شده بود، به‌ سختی شکنجه شد و اعدام مصنوعی و حوضچه برق را برجان و تن کشید. شکنجه‌گران، در زمان بازجویی آن چشمی را که زیردستگاه کنترل فشار چشم ‏قرار داشت را فشار می‌دادند که به اعتراف اجباری علیه خود  تن بسپارد. اینک به گفته وکیلش (کیان‌ارثی) با بیماری خودایمنی دست و‌ پنجه نرم می‌کند. کیان ارثی، از دچار شدن یک موکل دیگرش به نام «مصطفی آل‌احمد»، کارگردان سینما، به بیماری خودایمنی خبر داده بود.

بیماری مطهره گونه‌ای، فعال سابق دانشجویی نیز پس از پنج سال بازگشت کرد. او به بیماری خودایمنی ام‌اس (مالتیپل اسکلروس- آسیب به غشاء ‌تارهای عصبی)، دچار شده است.

وکیل مردمی، مریم آروین وکیل دادگستری و ۲۹ ساله عضو کانون وکلای استان کرمان، به‌صورت رایگان، وکالت خیزشگران دستگیر شده را به‌عهده می‌گرفت. در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱ در ۹ آذر هنگامی که در حال دفاع از چند تن از بازداشت‌شدگان در صحن دادگاه سیرجان بود، ‌بازداشت شد و یک‌ ماه پس از آزادی از زندان، ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ خودکشی شد. زهرا علیزاده معروف به «مبینا» به همراه مامور اطلاعات نیروی انتظامی به نام حمید زیدآبادی، مریم آروین را در راهرو دادسرا دستبند زده و او را روی زمین کشید. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سیرجان، دلیل قتل مریم آروین را خودکشی اعلام کرد و گفت: «متوفی در ابتدای سال ۱۴۰۰ نیز سابقه یک فقره خودکشی ناموفق به دلیل مصرف دارو داشته که سوابق بستری و درمانی وی موجود است.»

 مادر مریم، خبر داد: »در زندان به بهانه‌ی آرام‌بخش و مسکن به او سرم وصل کرده‌‌اند و دلیل مرگ نیز مسمومیت دارویی بوده و پزشک زندان در نامه‌ای آسیب‌های وارده به او را تایید کرده بود.»

 ترانه علیدوستی، هنرمند مردمی سینما،‌ و خیزشگر جنبش انقلابی زن، زندگی، ‌آزادی،  نزدیک به شش ماه پس از آزادی از زندان، اعلام کرد که «از مرداد ۱۴۰۲» به سندروم «دِرِس» دچار شده و «پزشکان علت آن را یک تداخل دارویی تشخیص داده‌اند.».

«آتنا دائمی»، فعال اجتماعی و دانشجو از جمله کسانی است که نزدیک به هفت سال در زندان‌های حکومت اسلامی گذارنید و به بیماری ام اس دچار شد و سرانجام در سال ۱۴۰۳در یک فرصت به دست آمده ناچار به مهاجرت شد…

خود کشی‌ پس از آزادی و یا در زندان، از جمله ‌دیگر قتل‌‌ها حکومتی و شیوه‌های همه روزه‌ای است که در پی شکنجه و تجویز داروهای روانگردان و ایجاد بیماری‌های خودایمنی، بنا به شرع و قانون حکومت استثناء اسلامی جاری است.

بنابر گزارش‌های معتبر، از آنچه در دوره‌‌ی اخیر بر بازداشت‌شدگان اصفهان گذشته، بیانگر آن هستند که زنان خیزشگر، به‌وسیله‌ی مردی بازجویی می‌شدند که همیشه ماسک‌ به چهره‌ داشته و می‌خواسته او را «دکتر» خطاب کنند.

اسیرانی که توسط این آدمکش، بازجویی شده‌اند، تجربه ضربه‌های بیهوش کننده به سر و گردن این سربازجو را داشته‌اند. ضربه به کمر نیز از دیگر عادات «دکتر» بوده و تلاش وی آن بوده تا بازداشت‌شدگان را از بازجویی همراه با  آب و برق به زانو درآورد. بازجویی از زنان عموما با تحقیرهای جنسی و جنسیتی و استفاده از تجاوزهای کلامی همراه بوده است. گرایش‌های جنسی بازجوها، و دست درازی به بدن زنان اسیر، سخت‌ترین رنج و شکنجه‌‌های اسلامی بوده‌اند. مکتبی‌ها تلاش داشته‌اند که با لمس پستان‌های زنان، آنان را به شوک و فروریزی و اخلال درتمرکز فروبرند.

«شرایط روحی و روانی بازداشت‌شدگان اصفهان به گونه‌ای‌ است که هیچ‌یک قادر به بیان جزییاتی از آنچه تجربه کرده‌اند، نیستند. بیش از سه هفته از بازداشت مجدد سما عموشاهی می‌گذرد و بیم آن می‌رود که نیروهای امنیتی، این‌بار نیز او را در شرایط خاصی قرار داده‌ باشند»[۱]

ادهم نارویی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندان زاهدان، یکی از این قربانیان بود.

ادهم نارویی در تاریخ ۴ خرداد ماه ۱۴۰۰، در پی یک درگیری در روستای سیرجاه از توابع شهرستان لاشار بلوچستان که به کشته شدن ۴ تن از نیروهای امنیتی انجامید، بدون هیچ مدرکی، به اتهام «قتل عمد» دستگیر شده بود. ادهم پس از شکنجه، در شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب شهر زاهدان، توسط بازپرس-شکنجه گر، ناصری  به اعدام محکوم شد و در تاریخ ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۳، در پی شکنجه‌‌ها و اعتراف‌های اجباری و ماندن نزدیک به سه سال زیر حلقه‌ی دار، با خوراندن قرص روانگردان، در زندان زاهدان خودکشی شد.

شاهین گله‌داری“، ۵۰ ساله، از روستای حکی در شهرستان ارومیه در تاريخ ۹ اسفند ۱۳۹۷ بازداشت و پس از ۵ روز شکنجه‌ و بازجویی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. مدت کوتاهی با وثیقه آزاد و سپس به زندان فراخوانده شد و از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی”‌ از طریق همکاری با (پ‌.ک‌.ک) به ۵ سال حبس محکوم شد. در بامداد ۶ اسفند ۱۴۰۲ پیکر او را به دار آویخته دیدند.

در پی خبر افزایش خودکشی‌‌ها، روز جمعه دوم بهمن ماه ۱۴۰۲، بیش از ۸۰۰ زندانی، از جمله زندانیان سیاسی در زندان مرکزی ارومیه طی نامه‌ای سرگشاده از افزایش “خودکشی” در نتیجه‌ی شکنجه‌ها و فشارهای وارده،‌ خواهان برکناری “پیمان خان‌زاده” رئیس زندان مرکزی ارومیه شده بودند.

اعلام شد که علیرضا خاری، جوان معترض خیزش انقلابی، از بندر‌گز(استان گلستان) در ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۲ خودکشی شده است. او به اتهام آتش زدن عکس علی خامنه‌ای، در برابر مقر سپاه پاسداران در شهرستان بندرگز بازداشت شده بود، زیر شکنجه قرار گرفت.

عرشیا امام‌قلی‌زاده علمداری» ۱۶ ساله، «عباس منصوری جوان» ۱۸ ساله، «یلدا آقافضلی» ۱۹ ساله، «آرش فروزنده» ۱۹ ساله، «آیدا رستمی» پزشک ۳۶ ساله، «محسن جعفری‌راد» سینماگر ۳۶ ساله،  «عاطفه نعامی» ۳۷ ساله،‌… تنها  عزیزانی چند از شمارِ صدها خودکشی شده‌های خیزش ۱۴۰۱ هستند.

امیرحسین تروال ایمان، ۲۰ ساله، از علی آباد تهران،  دوم آبانماه ۱۴۰۱از بازداشت‌ شدگان خیزش سراسری بود که پس از  شکنجه و گذشت هشت ماه بازداشت، با «عفو» آزاد شده بود، بعد از چند روز در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ در خواب جان سپرد.

 کاووس سید امامی، استاد دانشگاه، ۴ بهمن ماه ۹۶ دستگیر و دو هفته پس از بازداشت، در ۱۹ بهمن در زندان اوین «خودکشی» شد.

سینا قنبری،‌ کارگر ۲۳ ساله درخیزش  دیماه ۹۶ دستگیر  و  پس از یک هفته، در پی شکنجه و خوراندن قرص‌های روانگردان، در بامداد ۱۷ دی‌ماه ۱۳۹۶ در قرنطینه‌ی بند چهار زندان اوین، خودکشی شد.

ابراهیم لطف‌اللهی، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه پیام نور سنندج، دی‌ ماه ۱۳۹۶ به دستور شعبه سوم بازپرسی دادسرای انقلاب سنندج، بازداشت و هشت روز بعد، خودکشی‌ شدن‌اش را به خانواده‌  خبردادند.

سعدا خدیرزاده، زندانی سیاسی کورد، درهنگام دستگیری باردار بود که تابستان ۱۴۰۱ در زندان ارومیه، پس از شکنجه و اعتراف‌گیری‌های مرگ‌آور، دست به خود کشی زد که نافرجام ماند. او تهدید شده بود چنانچه در برابر دوربین ظاهر نشود، برای وی پرونده‌ی پزشکی روانی شکیل داده و نوزادش را به بهزیستی می‌سپارند. سعدا، با یک فایل صوتی از آزار کلامی و جنسی ماموران وزارت اطلاعات خبررسانی کرد. بازجویان از او ‌خواستند که اعتراف کند که در فرار همسرش از ایران به او کمک کرده است.

در اسفند۱۴۰۲، «آرش فروزنده»، جوان خیزشگر برای چند ساعت بازداشت شده بود. بنا به برخی گزارش‌ها در زندان، به او  یک شیشه‌ آب معدنی نوشانده بودند. چند ساعت بعد جان باخت.

فرهاد بیگی گروسی، شهروند ۲۱ ساله کُورد و از پیروان  آیین یارسان، در پاییز سال ۱۴۰۱و در جریان جنبش ژن، ژیان، ئازادی بازداشت و زمستان سال ۱۴۰۲ پس از بیش از یک سال اسارت تا برگزاری دادگاه با وثیقه آزاد شده بود. وی به “مباشرت در قتل” نادر بایرامی، رئیس اطلاعات سپاه صحنه متهم شده بود. فراخوانده شد تا خود را به زندان دیزل‌آباد کرمانشاه معرفی کند و سپس به زندان اوین تهران منتقل شود. روز شنبه ۸ ژوئن ۲۰۲۴ خبر خودکشی او منتشر شد. هم پرونده‌ای فرهاد بیگی، غلامرضا رسایی، شهروند ۳۴ ساله از شهر«صحنه» در بند هفت زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زیر طناب دار به سر می‌برد.

در زندان‌های حکومت اسلامی به سرجلادان تا مجریان برای ایجاد افسردگی، در هم شکستن آدمی،‌ تجاوز،‌ و سوق دادن به ‌سوی خودکشی، فتوا داده شده است. هراس از تخریبِ جان (روان) و تبدیل شخص به موجودی درهم شکسته در برخی جوانان این جهت دهی را شدت می‌بخشد.

با بررسی  شرایط قربانیان در پی کاربرد داروهای روانگردان و شکنجه‌های ترکیبی، از سوی مجریان حکومت عاشورایی-کربلایی، خلجان بحران‌های زیر در جان و تن  اسیران فوران می‌یابد.

ناهنجاری‌ استرسی پسا رخداد ناگوار یا، پی اس تی دی[۲]، مهمترین پی‌آمد شکنجه‌ها و داروها ‌است و با نشانه‌های زیر همراه‌:

  • شوک، بهت و هراسیدگی

  • همیشه چشم به راه خطر بودن

  • رفتارهای خود ویرانسازی و خودکشی،

  • مشکل خواب و تمرکز ذهن

  • افکار منفی نسبت به خود و دیگران

  • ناامیدی نسبت به آینده

  • کابوس، وحشتِ شبانه، بی‌خوابی

  • جدایی و کناره‌گیری عاطفی

  • انزوا گزینی

  • خشماگینی و ‌پرخاشگری

  •  احساس گناه یا شرم شدید

  • پارانویا

  • کلاستروفوبیا (ترس از فضای بسته)

  • افسردگی

  • انکار

در پی چنین ویرانسازی است که قربانی، به دست خویش و یا مستقیم به دست حکومت خودکشی می‌شود. در هر صورت، یک قتل حکومتی و در طبقه‌بندی جنایت علیه بشریت به‌‌شمار می‌‌آید.

  حکومت اسلامی، به‌علاوه طیف گسترده‌ای از روانگردان‌ها یا سایکواکتیوها، داروهای ایجاد ناهنجاری در مکانیزم دفاعی بدن زندانیان سیاسی را نیز به کار می‌برد.

-2-

سندرم دِرِس (DRESS)

سندروم درس، در پی واکنش سریع و شدید سیستم ایمنی در برابربرخی داروها رخ می‌دهد که سندرم (DIHS) نیز خوانده می‌شود.[۳] این سندرم نیز، مانند دیگر واکنش‌های حساسیت  پوستی (اسکار) ناشی از دارو است که در آن یک دارو یا متابولیت (ساز و کار) آن گلبول‌های سفید گونه‌ی تی ( T)  وT کمکی (هِلپِر) را تحریک می کنند تا واکنش‌های خودایمنی یعنی حمله به بافت‌های خود  فرد را آغاز کنند. این گلبول‌های سفید و دفاعی بدن، ‌به بافت‌های حیاتی از جمله کبد،‌ کلیه‌ها،‌ قلب، ریه و… نیز حمله می‌کنند.

سندرم دِرِس، با تب و ورم صورت و کهیرهای خارش آور، بیشتر در تنه همراه بوده و می‌تواند بین دو تا ۸ هفته، بسته به شرایط قربانی و دوز مصرف شده ادامه یابد و یا به صورت مزمن درآید. بنا به پژوهش‌‌هایی۱۱% بیماران دِرِس به صورت مزمن، گرفتار می‌شوند[۴] و بیماری، با پی‌آمدهای دراز مدت، ادامه عملکرد ارگان‌ها را دچار اخلال می‌سازد. این بیماری پس از یک دوره‌ی حاد یا نهفته و در برخی موارد پس از چندین ماه ظاهر می‌شود. در بیماران جوان تر، پی‌آمدهای دراز مدت و مزمن، به صورت بیماری خودایمنی (تیروئیدیت خودایمنی، دیابت نوع 1، آلوپسیا (خود ایمنی همراه با تاول‌های پوستی)، میوکاردیت (التهاب دیواره میانی قلب)، پمفیگوئید بولوز (تاول‌های پوستی و خارش دار)، ویتیلیگو (بیماری پیسی)، اسکلرو دِرمی (بیماری کمیاب و پیشرونده روماتیسمی که پوست بیماران ضخیم، سفت و خشک و گاهی در انتهاهای اندامها زخم ایجاد می‌شود) لوپوس اریتماتوز سیستمیک (SLE) و سوریاسیس (Psoriasis) ظاهر می‌‌شود.

بنا به پژوهش‌های پزشکی، چندین عامل ازجمله برخی داروها می‌توانند در بیماری دِرِس و نیز ام اس و سوریاس و لوپوس و… دخالتگر باشند. نقش اخلالگرانه‌ی استرس، به ویژه  در بیماری خودایمنی سوریازیس، ثابت شده است.

زندان هولمزبورگ در سالهای ۱۹۵۰ تا۷۰ در پنسیلوانیا مرکزعملیات گسترده‌ی تحقیق‌های پوستی بود و تنی چند از زندانیان، سوژه‌‌های آزمایش‌های شیمیایی دیوکسین بودند. کلیگمن در سال‌های ۸۱-۱۹۸۰افرادی  را قربانی آزمایش‌های خود کرد، که سپس به بیماری‌های مختلفی از جمله لوپوس و آسیب‌های روانی دچار شدند.[۵] ایجاد بیماری‌های پوستی شدید کلر آکنه، شبیه به آکنه در صورت و تنه و نیز ناهنجاری در بارداری از جمله عوارض ترکیب شیمیایی دیوکسین هستند. از سال۱۹۶۴ تا۱۹۶۸، ارتش ایالات متحده ۳۸۶۴۸۶ هزار دلار به آلبرت کلیگمن و هربرت دبلیو کوپلان پرداخت تا آزمایش‌هایی را با داروهای دستکاری ذهن بر روی ۳۲۰زندانی در هلمزبورگ در آمریکا انجام دهند. هدف،‌ تعیین حداقل دوز مؤثر دارو بر قربانیان بود.

ورم غدد لنفاوی، افزایش شدید گلبولهای سفید موسوم به ائوزینوفیل‌ها، کاهش پلاکت‌ها (مهمترین فاکتور بندآمدن خون)،‌ افزایش شدید گلبول‌های سفید لنفوسیت‌‌هایِ غیرمعمولی، التهاب خطرناک و شدید برخی از ارگانهای داخلی بدن که مرگ میر را تا ۱۰٪ سبب می‌شوند، پی‌آمدهای بیماری درس و شبیه به آنند که شیوه‌‌ی «شب و دشنه‌‌های بلند» فاشیسم اسلامی در زندان‌های ایران شده‌اند.

 نمونه‌ای از صدها شمار

شمار زندانیان سیاسی و بازداشت‌شدگان خیزش‌ زن، زندگی، ‌آزادی، که در زندان‌ها یا پس از آزادی به بیماری‌‌های خودایمنی دچارمی‌شوند رو به افزایش است.

جدیدترین نمونه‌ی دچار شده‌گان به ‌بیماری‌های خود ایمنی، در باره بهار خنیاب‌پور است که در جریان جنبش «زن، ‌زندگی، آزادی» در آبان ۱۴۰۲ دستگیر و یک هفته در زندان سپیدار اهواز زندانی شد[۶].

وی نخست به سه ماه و یک روز زندان و سپس با انتشار تصاویر بدون حجاب در فضای مجازی از سوی دادگاه کیفری بهبهان به دو سال حبس محکوم شد. بهار (زینب) خنیاب‌پور از جمله‌ی خیزشگرانی است که پس از آزادی از زندان، به بیماری خودایمنی دچار شده است. او پس از آزادی، متوجه بروز لکه‌هایی کوچک روی پوست خود می‌شود که رفته رفته، با افزایش لکه‌ها و مراجعه به پزشک، بیماری خودایمنی سوریازیس در او تایید می‌شود.

بهاره هدایت یکی دیگر از زندانیان سیاسی است در اسارت در زندان به بیماری خود ایمنی مبتلا شده است.

مجید خادمی، زندانی سیاسی، در زندان بهبهان «به بیماری پوستی، مبتلا شده» که نشانه‌های از جمله «کبودی، خارش، و خون‌ریزی» در ناحیه شکم و پاها دارد.

ساسان چمن‌آرا، از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ به بیماری خودایمنی و مطهره گونه‌ای، فعال دانشجویی به ام‌اس  دچار شده‌اند.

سینا یوسفی، وکیل دادگستری، همان زمان از این سلسله رویدادها با عنوان «ترور بیولوژیک معترضین» یاد کرد و مرگ مشکوک مریم آروین که داوطلبانه و رایگان وکالت معترضان را بر عهده داشت، به همین دلیل دانست. همزمان خبرهایی درباره ابتلای مصطفی آل‌احمد، کارگردان سینما به نوعی بیماری خودایمنی پس از آزادی از زندان منتشر شد.

جمال عاملی، جعفر ابراهیمی، لیلا حسین‌زاده، مسعود محمودی و مهدی رجبیان، شماری از زندانی سیاسی فعلی و گذشته هستند که به بیماری خودایمنی دچار شده‌اند…

روش‌ الاهیات سیاسی در ایران، همان سیاست‌های پیشوای فاشیسم هیتلری نیست، صدها برابر تبه کارانه‌تر است. حکومت اسلامی از همان شب به چنگ آوری قدرت سیاسی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۸ آموزش‌های فاشیستی کارل اشمیت‌ها را پیشه کرد و تا به امروز تبه‌کارانه‌تر از همه‌ی ویرانگرانِ تاریخ، به پیش برده است.

اکنون تمامی این آزمون‌های ضدانسانی در خدمت حکومت اسلامی ایران قرار گرفته‌اند تا فرمانروایی  خمینیان، دوام یابد. پروژه‌ی «روانی ‌سازی مخالفان» ضدانسانی‌ترین شیوه‌‌های حکومت اسلامی، مکمل دیگر جنایت‌ها، به گزینه‌ی شرعی تبدیل شده است. جنایت علیه بشریت،‌ کوچکترین اتهامِ نایبان ناب محمدی  در حال فروپاشی است.

عباس منصوران

12 -6-2024

1-https://iranwire.com/fa/features/130449

2-Post-traumatic stress disorder (PTSD).

3-Drug Reaction with Eosinophilia and Systemic Symptoms (DRESS), or Drug-Induced Hypersensitivity Syndrome (DIHS).

4-Chen YC, Chang CY, Cho YT, Chiu HC, Chu CY. Long-term sequelae of drug reaction with eosinophilia and systemic symptoms: a retrospective cohort study from Taiwan. J Am Acad Dermatol. 2013;68(3):459–

5- Kaye, Jonathan. “Retin-A’s Wrinkled Past”, Pennsylvania History Review, Spring 1997.

6- https://www.iranintl.com/202406056716

About admin

Check Also

یادداشت های جنبش کارگری: تداوم ورشکستگی و بن بست نظام، و استواری افق انقلاب ـ امیر پیام

در آستانه دومین سالگرد «قیام ژینا» و جنبش «زن، زندگی، آزادی» وضعیت سیاست در ایران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *