شعر: فلسطین ـ شمی صلواتی
«فلسطین»
های آدمکها
برای لحظهی هم، اگر شده
به ما «کودکان فلسطین» هم فکر کنید
به سرزمین خونینی چون «فلسطین که کودکانشان زیر تانک و توپ له می شوند
«نگاهی هر چند اندک و تار بیاندازید…»
اگر شده مثل کودکان اکراینی از سر مصلحت و به دروغ «ژست انسانی بگیرید» و- اشکی بریزید
تا ما باور کنیم
جدا از «سود و جنایات» اندک احساس انسانی هم در وجودتان هست …
های آدمکها!!
به دروغ هم، اگر شده برای التیام زخمهایی ما، با ما هم همدرد کنید
[به انسان بودن خود تظاهر کنید
همانطور که برای کودکان اکراینی از سر مصلحت و به دروغ اشک می ریختید…
برای تسکین دردهای ما،هم…
برای التیام زخمهای ما هم، از سر مصلحت و- به دروغ «اشکی» بریزید…
ما باور می کنیم گفتار دروغین شما را
ما آنقدر ساده و معصومم
که صادقانه باور می کنیم
دوروئی، ریاکاری شما را…
های آدمکها
در اطراف ما،
هزاران کودک زیرخروارها بمب له شدن، هزاران انسان …
مثل کودکان اکراینی،
که از سر مصلحت و به دروغ برایشان اشک می ریختید…
ما هم محتاج همدردی هستیم
به خاطر خودتان هم شده «ژست انسانی» بگیرید.
ما که انتقامجویی نمی کنیم
اگر بخواهیم هم، زورمان نمی رسد
به ما فرصت تازهی بدهيد تا به یاد عزیزانمان اشکی بریزم، فکری بکنیم و برای بقا تدبیری تازه تر بیاندیشیم. «ما هم انسانیم»
ما هم هوش و استعداد داریم
اگر دست از دشمن با ما بردارید
ما هم می توانیم بدور از جنگ و تجاوز خالق زیبائیها باشیم.
های آدمکها انسان بودن ما را باور کنید
ما هم حق حیات داریم…
۱۴ مه ۲۰۲۴ میلادی ساعت ۶ و ۴۸ دقیقه صب سه شنبه “شمی صلواتی“