گرامی باد 8 مارس روز جهانی زن! ـ زن و برابری ـ کارزار پشتیبانی از کارگران ایران
هشت مارس روز همبستگی جهانی زنان و مردان مبارز و آزادی خواهی در سرتا سر جهان است که با عزمی راسخ عليه بیحقوقی، نابرابری، ستم و استثمار مضاعف بر زنان نظام سرمايه داری را به چالش میکشند و حقوق انسانی نيمی از جامعه را فرياد ميزنند.
جمهوری اسلامی در همان آغاز کار خود سرکوب همه جانبه در جامعه را با تعرض به حقوق زنان بنیان نهاد، و به مدت بیش از چهار دهه هر تازشی به موقعیت زن را پیش در آمد سرکوب های همه جانبه تری در جامعه نموده است. ابعاد بی حقوقی زن در ایران آنقدر گسترده است که خواست های مربوط به برابری حقوقی و مدنی برای زنان در ایران به شکل موجهی در دستور کار فوری جنبش زنان قرار گرفته است. نقش تعیین کننده مبارزه زنان در گسترش و حتی رادیکالیزه شدن جنبش ضد دیکتاتوری ثابت کرده که روند این مبارزه انزوای جنبش زنان را در مقابله با نظام مردسالار در هم شکسته است. جنبش زنان خواست هایش را در طول این سالها بویژه در سال گذشته طی اعتراضات وسیع نشان داد و تا همین جا هم با شرکت تعیین کننده اش حتی بدون دادن شعار برابری جنسیتی و به شکل دوفاکتو چنین برابری را در این جنبش ایجاد کرده، و جامعه را وادار نموده که نیروی او را به عنوان نیمی از نیروی جامعه به حساب آورد و در همین راستا ست که مبارزات زنان برعلیه این نابرابریها درعرصه های مختلف اجتماعی بی وقفه ادامه دارد.
تا جائیکه به موقعیت زنان مزد بگیر بر میگردد، رشد رو به افزایش محروميت زنان از دسترسی به مشاغل رسمی؛ رانده شدن اجباری زنان كارگر به خانهها در حین انجام کارهای سخت و یکنواخت خانگی بعنوان کارگر مقاطعه کار یا کارهای حاشیه ایی بدون برخورداری از امنیت کاری و پوششهای اجتماعی، آنها را با بهره كشی مضاعف روبرو ساخته است. با افزایش تورم و گرانی سرسام آور و سطح پائین دستمزدها بهای سنگین معیشت دشوار خانواده های کارگری و کم درآمد را زنان خانواده و زنان کارگر مجبورند بپردازند. طبق گزارشی که اخیرا منتشر شده ۵۵۷ زن سرپرست خانواده به دلیل ناتوانی از پرداخت بدهی خود در زندان هستند. بيکاری، اعتياد و تن فروشی زنان و دختران جوان در سطح وسيعی گسترش يافته و ما شاهد رشد رو به افزون فقری هستیم که مابه ازاء آن افزایش فاصلۀ طبقاتی و جنسیتی عمیق تر را رقم میزند.
طبق بررسی بانک جهانی در رابطه با تاثیرات همه گیر کرونا بر بازار کار ایران زنان بهعنوان قربانیان اصلی پیامدهای منفی این بحران در حوزه اشتغال معرفی شده اند. بر اساس تحقیقات انجام گرفته حدود یک میلیون شغل در سال۱۴۰۰ در ایران از دست رفت و نرخ مشارکت نیروی کار سه واحد درصد کاهش یافت. زنان با بیشترین آسیب در این اپید می کرونایی مواجه شدند؛ از هر سه شغلی که در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ ازبین رفت، دو شغل قبلا در اختیار زنان قرار داشت. تبعات این بحران وضعیت نامساعد زنان ایرانی در بازار کار را بد تر کرده است. از سوی دیگر،
دستاوردهایی که بتدریج از سال۱۳۹۰ در زمینه افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار بهدست آمده بود، از بین رفته است.باید این را هم در نظر داشت جهانشمولی تاثیرات مخرب کرونا و آسیبهای ناشی از آن تمام زنان دنیا را در بر گرفت.
بطور مسلم، فقر و فلاکت، ستم کشی و بيحقوقی بر زنان تنها مختص به کشورهای پیرامونی نبوده، بلکه در سطح جهان هم رو به افزايش است. سرمايه داری جهانی که استثمار نيروی کار و غارت منابع جهانی را هميشه در دستور کار خود دارد، شرايط بس دشواری را برای محروم ترين توده های جهان به ويژه زنان تحت عنوان نيروی کار ارزان ايجاد نموده است. در سطح جهان زنان سه چهارم حقوق قانونی مردان را دارند و حدود ۲/۴ میلیارد زن در شرایط سنی کاری هنوز از حقوق قانونی برابر با مردان برخوردار نیستند.
بحران اقتصادی جهانی موقعیت اقتصادی و اجتماعی زنان را هر چه بیشتر تضعیف کرده است. در اوج بحران اقتصادی جهانی به روشنی می بینیم که زنان با سرعت و تعداد بیشتری از مردان، به فقر و فلاکت رانده می شوند. در ایالت ثروتمند کالیفرنیای آمریکا ۷٨ درصد از کسانی که بدون کمک های مالی ویژه از عهده ی اداره ی زندگی شان بر نمی آیند زن هستند. در سراسر آمریکا زنان بیش از ۵٠ درصد از کل فقرا را تشکیل می دهند. زنان سه چهارم بیسوادان و اکثریت فقرای جهان را شامل میشوند. وخامت اوضاع اقتصادی و تحمیل سیاست های ریاضت کشی که با تعمیق فاصله طبقاتی بر مبنای جنسیت و فقر همراه است از موانع جدی ای است که سبب دست یابی زنان به تحصیل و کار و پیشرفت است.
در کشورهای پیرامونی آسیا، افریقا و امریکای جنوبی وضعیت زنان بمراتب وخیم تر است. مذهب و فرهنگ مردسالارانه و نیز تحمیل کار ارزان بر زنان آنها را در موقعیت دشوارتری قرار داده است. سرمایه داری جهانی با انتقال سرمایه به کشورهایی که نیروی کار ارزان و یا رایگان زنان تضمین کننده سودآوری ما فوق می باشد به ثروتهای نجومی دست یافته است. کشورهايی مثل جنوب شرقی آسیا، جنوب آسيا و آمريکای لاتين بيشترين کارگران نساجی و خدماتی جهان را به خود اختصاص داده اند. انحصارات چند مليتی توليد پوشاک با ايجاد شرکت های توليدی وابسته در اين کشورها نيروی کار زنان را با دستمزدهای بسیار پایین، ساعات کار طولانی و حداقل امکانات و عدم ایمنی محیطهای کاری به کار می گيرند. با ایجاد کارگاههای زنجيره ای نیروی کار زنان به شدیدترین شکل ممکن مورد استثمار قرار می گیرد و دستمزدی در سطح گرسنگی به کارگران پرداخت می شود.
زنان نه تنها به مثابه کارگران ارزان، در این نظام، تحت ستم و استثمار قرار دارند بلکه موظف به بازپروری رایگان نیروی کار میباشند و همچنین به عنوان کالایی جنسی مورد معامله و بهرهبرداری قرار میگیرند. زنان در عین حال که به مثابه بخشی از طبقه کارگر مطالباتی دارند به عنوان بخش فرودست و تحت ستم و استثمار چندگانه دارای ویژگیهایی هستند. در شرایط کنونی سرمایهداری جهانی با گذاشتن بار بحران بر دوش بخش وسیعی از زنان کارگر شاغل در بخشهای غیر رسمی، سعی دارد با پایین نگه داشتن دستمزدها از این بحران عبور کند. نیروی کار زنان برابر با ۴۰ درصد از کل نیروی کار جهانی می باشد. زنان جزو کسانی هستند که از حیطه کار ثابت با دستمزد معین بالاجبار بیرون و بیشتر بصورت غیر رسمی مشغول به کار می باشند. زنان در ازای کار مشابه با مردان، حتی در حیطه مشاغلی که بیشترین کارکنان آن زن هستند، حقوق کمتری از مردان دریافت می کنند. بر اساس گزارشات متعدد زنان نصف مواد غذایی جهان را تولید می کنند ولی ۶۲ درصد از قحطی زدگان آن را تشکیل می دهند. یکی دیگر از پیامدهای جهانی سازی سرمایه و سیاستهای نئولیبرالی در رابطه با وضعیت زنان این است که ۶۷ درصد از ساعات کار در جهان به زنان تعلق دارد، ولی زنان کم تر از یک درصد از دارایی جهان را در اختیار دارند. این فرایند نشان دهندهی موقعیت نابرابر شغلی و دستمزدهای پایین زنان کارگر نسبت به مردان کارگر است. برای اقتصاد سرمایه داری، نیروی کار ارزان زنان در مقیاس جهانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، بیشترین بخش آن مجانی است و به رایگان عرضه می شود. تنها به ازای ٣٣ درصد کار صورت گرفته از سوی زنان دستمزد پرداخت می شود و مابقی در قالب کارهای مربوط به خانه داری نظیر بزرگ کردن فرزندان، مراقبت از همسر و افراد پیر و مریض خانواده یا کار در بخش کشاورزی به رایگان انجام می شود.
تا به کشورهای پیشرفته سرمایه داری بر میگردد، مبارزه زنان برای حق کار، حق رای، حق مرخصی های دوران بارداری، امنیت شغلی و آزادیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی دراین کشورها تا حدودی نتیجه داده است، اما این به این معنی نیست که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یافته اند. ما شاهد آمار بالایی ازانواع خشونت و بویژه خشونت های خانه گی در این کشورها هستیم به عنوان نمونه در فرانسه که مهد آزادی و انقلابات بورژوایی بوده و هست هر سال ۹٠ زن به قتل میرسند.این دال بر این این است، قدرت و پیشرفتگی سرمایه با تضعیف مردسالاری در جامعه همراه نیست. از سوی دیگر، کاهش خدمات اجتماعی و اعمال سیاست های ریاضتی از سوی نظام سرمایه داری بیشترین فشار را خصوصا بر زنان کارگر و زنانی که عهده دار کار خانگی و نگهداری فرزندان هستند تحمیل نموده است. در این جوامع تن فروشی و کالایی شدن زن و تبلیغات وسیع دراین زمینه ضربات بسیاری را بر هویت و شخصیت واقعی زن وارد نموده است. مبارزه زنان برای احقاق حقوق خود بویژه برای دستمزد برابر با مردان در ازای کار برابر بطور دائمی و تعطیل ناپذیری در این جوامع همچنان ادامه دارد.
با افزایش بحرانهای اقتصادی- سیاسی نظام سرمایه داری جهانی که سبب تشدید کشمکش بین امپریالیستها و تقسیم دوباره جهان شده، پیامدهای آن که با بیکاری و گرسنگی، تعمیق اختلاف طبقاتی، جنگ، کشتار و آوارگی همرا بوده، چهرۀ زشت خود را در کشورهای در حال توسعه و بویژه خاورمیانه با عریانی تمام به نمایش گذاشته است. از چند ماه گذشته نسل کشی که از طرف دولت فاشیست اسرائیل به حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا به مردم غزه و فلسطین تحمیل شده است، هزاران قربانی و مجروح بر جای گذاشته، که بیشترین درصد آنها شامل زنان و کودکان است. تنها عواقب شوم و نافرجام این جنگ نابرابر و خانمانسوز به اینجا هم ختم نشده بلکه به محاصره، دستگیری، آوارگی و گرسنگی صدها هزار نفر ختم شده است. زنانی که به اسارت نیروهای اسرائیلی در آمده اند مورد تجاوز و خشونت قرار گرفته اند. تاریخاٌ در جنگهای امپریالیستی که در سطح دنیا بخصوص خاور میانه و آفریقا رخ داده است نه تنها به تقویت جریانات ارتجاعی و اسلامیستی ختم شده، بلکه با تحمیل این جنگها این زنان هستند که صورت حساب رقابت بین سرمایه داران را باید به بهای تبعیض، نابرابری و خشونت و تجاوز جنسی بپردازند.
سیستم سرمایه داری در هر کشوری و یا در سطح جهانی همواره ستم بر زنان و مردسالاری را به عناوین مختلف در جامعه بازتولید و تشدید میکند. در جایی که سودهی بالایی برایش دارد از نیروی کار ارزان زنان استفاده نموده، ضمن حفظ فرهنگ عقب مانده و خشن مردسالاری به شکاف نابرابهای جنسیتی و طبقاتی دامن میزند. در جوامع مترقی تر با تقلیل دادن حقوق زنان به یکسری مطالبات حقوقی در چار چوب سیستم سرمایه داری موجودیت جامعه مردسالاری را حفظ نموده و در شرایطی که با بحران روبرو است با قطع کردن خدمات و مطالباتی که به زنان تعلق میگیرد به سراغ آنها آمده و بار بحران را بر دوش آنها می اندازد. در نتیجه ستم کشی زن تحت نظام موجود تابعی از سیستم اقتصادی- سیاسی سرمایه داری جهانی است که این سیستم در هر کشوری بنا به حاکمیت موجود ستم جنسیتی و طبقاتی را بدرجات مختلف بر زنان روا داشته است. از اینجا است که مبارزه برعلیه نابرابری زن ومحدود نمودن آن به یک سری مطالبات حقوقی در چارچوب سیستم سرمایه داری، سبب تحریف ستم کشی تاریخی زن شده ورفع ستم جنسیتی و طبقاتی زنان درگرو لغو کار مزدی و مالکیت خصوصی است. نقطه پایانی بر ستم بر زنان وبرابری واقعی آنها تنها در سیستمی که مبتنی بر تولید و توزیع اجتماعی بوده و نفعی در استثمار زنان نداشته باشد میتواند تحقق یابد و تنها، طبقه کارگر و زنان به عنوان نیمی از این طبقه می توانند چنین افقی را پیش روی زنان قرار دهد.
زنده باد هشت مارس!
۶ مارچ ۲۰۲۴–۱۴۰۲ ۱۶ اسفند ماه
زن و برابری
کارزار پشتیبانی از کارگران ایران