نامه سرگشاده به احزاب، سازمان ها و فعالان سیاسی کردستان ـ هشداری برای پیش گیری از شعله ور شدن تنش های ناخواسته و ویرانگر! ـ عباس منصوران

به نام آزادی، همبستگی، و مسئولیت تاریخیِ مشترک خلق‌ها!

احزاب، سازمان‌ها، شخصیت‌های سیاسی، نهادهای مردمی، کوشندگان راه رهایی و فعالان کردستان؛
رفقا و همراهان!
فرزندان این سرزمین کهن، زخمی، مقاوم و گرفتار سلطه‌ی چندلایه‌ی استبداد!

این روزها بازپخش و برجسته‌سازی یک فایل آموزشی قدیمی از امیر کریمی ـ عضو رهبری مشترک پژاک ـ موجی از تنش، تهاجم، جنجال، نفرت‌پراکنی و اتهام‌سازی‌های سازمان‌یافته برپا کرده است.
این نامه‌ی سرگشاده، واکنشی ضروری است در برابراین شرایط. این نامه سرگشاده، نه برای دفاع و نه برای نقد محتوای آن فایل نوشته می‌شود؛ همان‌گونه که قصد آن نه نقد و ارزیابی پژاک است و نه داوری درباره‌ی کومه‌له، حزب دمکرات یا هیچ نیرویی دیگر.

این نامه تنها یک هدف دارد:

هشداری مسئولانه برای پیش‌گیری از تنش و نفرت‌افکنی، و جلوگیری از آتشی که می‌تواند آینده‌ی کردستان‌ها، منطقه، و فردای ایران پس از سرنگونی حکومت اسلامی را در کام خود فرو بَرَد.

گوشه‌ای از فایلی آموزشی که نزدیک به ده سال از تولید آن گذشته و بارها نیز پیش‌تر منتشر شده بود، اکنون ـ در حساس‌ترین برهه‌ی تاریخی و سیاسی منطقه ـ ناگهان به ابزار تنش‌آفرینی بدل شده است.

بازنشر هدفمند این فایل، اتفاقی نیست:

پرسش انیجاست که چرا درست در این برهه؟
و چرا اکنون که:

  • منطقه در آستانه‌ی جابه‌جایی‌های ژئوپولیتیکی قرار گرفته‌ است،

  • و حکومت اسلامی در ایران، در بحران فرساینده و فروپاشی دست به‌گریبان است!

  • شمال و شرق سوریه (روژآوا) زیر سخت‌ترین فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی، با مقاومتی شکوهمندانه ایستادگی می‌کند،

  • پروژه‌های داعش و القاعده با حمایت‌های منطقه‌ای دیگربار، فعال شده و بر بخش‌های گسترده‌ای سایه افکنده‌اند، و حاکمیت سیاسی القاعده در دمشق به سان نیروی نیابتی، سایه‌گستر شده و به نسل کشی علویان، دروزی‌ها، کوردها و … ماموریت یافته و مسلح شده است.

و بخش‌های مختلف جنبش کردستان، به‌ویژه در کوهستان‌های آزاد و شمال، به‌سوی آرامش، گفت‌وگو، همگرایی و پرهیز از جنگ داخلی فرا می‌خوانند؛ و پس از نیم سده مبارزه در برابر انکار و هویت‌زدایی، با نویدِ سازمان‌یابی انترناسیونالیستی و مجهز به همبستگی و نیرویی که پاسخگوی نیازهای سده‌ی بیست‌ویکم باشد، گامی نو و امیدبخش برمی‌دارند.

در چنین شرایطی که باید با تمام نیرو، با ذهن و خرد خلاق، به نیروبخشیِ گزینهٔ مردمی و استوار ساختنِ نیروی شورایی و خودمدیریتیِ جامعه‌ای نوین بیاندیشیم، بر آن متمرکز شویم و خود را به سازوکارهای آن مجهز سازیم، چگونه است که ناگهان گوشه‌ای از یک فایل ده‌ساله به جنجالی فراگیر بدل می‌شود؟ چنین هم‌زمانی نمی‌تواند یک «تصادف» و «سوء برداشت» ارزیابی شود.

نیروهایی که در یک کشاکش مبارزه اجتماعی،‌ طبقاتی و جهانی از بحران و شکاف‌های درونی کُردستان سود می‌برند، همواره در چنین بزنگاه‌های تاریخی وارد میدان می‌شوند. ازاین روی، دامن‌زدن به این بحران ـ فارغ از اینکه چه کسی فایل را می‌پسندد یا نمی‌پسندد ـ عینیتی بحران‌زا و بحران‌آفرین را بازآفرینی می‌کند.
در چنین  برهه‌ای، هر نیرویی که خواسته و یا ناخواسته بر تنور این بحران بدمد، خود را در دام پروژه‌ی بحران‌افکنان می‌افکند.

از مجموعه‌ی بیانیه‌ها، نوشتارها و گفتارهایی که به نام حمله به امیر کریمی منتشر شده، به‌روشنی برمی‌آید که موضوع نه یک اختلاف فردی یا عاطفی، بلکه حمله‌ای سازمانی و سیاسی و هدفمند است.

امیر کریمی تنها یک فرد نیست؛ او بخشی از رهبری جمعی نیرویی است که اکنون واقعیتی مادی و میدانی دارد:
با تاریخچه‌ی معین، برنامه‌ی مشخص، ساختار سازمانی ویژه، نیروی اجتماعی کنشگر و کارنامه‌ای قابل سنجش در میدان مبارزه. شخصی‌سازی موضوعی سیاسی ـ سازمانی، همانند دمیدن‌های سوزان تابستان زاگرس بر آتشی است که می‌تواند از یک جرقه آغاز شود و سراسر خانه‌ها و کاشانه‌های سراسر کردستان را دربرگیرد و به خاکستر بنشاند.

بنابراین هر نقد، کنکاش یا مخالفتی باید در چارچوب سیاسی، مسئولانه، گفتگو محور و مبتنی بر تنش‌زدایی مطرح شود؛ نه با تنش‌واره‌های احساسی و نفرت‌پراکنی؛ این مسیر، کژراهه‌ای‌است گشوده به‌سوی پروژه‌های خطرناک بی‌ثبات‌سازی و آتش‌افروزی غیرقابل مهار به ویژه در کردستان.

دهه‌ی ۶۰ هنوز زنده است؛ و می‌تواند تکرار شود

تجربه‌ی تلخ و همیشه‌ ماندگار بر تن و جان مردمان رنج و کار، در دهه‌ی ۱۳۶۰ هنوز بر سیمای کردستان زخم‌های خود را درمان نبخشیده است؛ سال‌هایی که درگیری‌های خونین میان کومه‌له و حزب دمکرات، صدها تن از فرزندان کارگر، زحمتکش و رزمنده‌ی این سرزمین همیشه مورد تالان و سرکوب را به کام مرگ فروبرد، حکومت اسلامی را در تثبیت قدرت یاری کرد، و آنان که می‌توانستند از آن آتش جلوگیری کنند، برخی بر این آتش دمیدند، برخی یا خاموش  یا تنها نظاره‌گر ماندند.

آیا امروز از آن فاجعه‌ی قابل پیشگیری، تجربه نیاموخته یا پشیمان نیستند؟
تاریخ به ما آموخته و باز هم می‌آموزد که در لحظه‌ای که باید سخن گفت، ‌به میان آمد و هشدار داد، سکوت، جلوه‌ای از مشارکت در فاجعه است.

امروز نیز کسانی که مسئولیت دارند، نباید در برابر این تنش‌زایی و بحران آفرینی تازه، خاموش بمانند.
فضای عمومی به ویژه در این برهه‌ی تاریخی نباید به‌دست بی‌مسئولان، بی‌تجربگان یا مغرضان و نفرت‌ پراکنان بیفتد.
گفتارها و نوشتارهای نسنجیده، بیانیه‌های شتاب‌زده و نفرت‌پراکنی‌های کودکانه، می‌توانند گسل‌های آتشفشانی کردستان را فعال سازند.

مسئولیت تاریخی رهبران، سازمان‌ها و تمامی کنشگران این عرصه، امروز از هر زمان دیگر سنگین‌تر است.

ایران و منطقه در آستانه‌ی لحظه‌ای تاریخی‌ قرار گرفته‌اند.

اینک در آستانه‌ی:

  • دگرگونی‌های تاریخی، جنبش انقلابی‌ و بنیادین در ایران،

  • ضرورت همبستگی حکومت شوندگان و خلق‌ها،

  • تلاش برای جلوگیری از جنگ‌ها و تنش‌های داخلی،

  • و جلوگیری از فروپاشی اجتماعی،

کوچک‌ترین جرقه‌ی اختلاف می‌تواند به آتشی مهارناپذیر بدل گردد.
تکرار تجربه‌ی دهه‌ی ۶۰ این بار می‌تواند ویرانگرتر و گسترده‌تر باشد.

 

فراخوانی به مسئولیت تاریخی و اقدام مشترک

این برهه‌ی تاریخی از ما می‌طلبد که:

  • موضعی رسمی، روشن و مسئولانه، علیه نفرت‌پراکنی و شخصی‌سازی اختلافات در پیش گیریم؛

  • اجازه ندهیم نیروهای بی‌تجربه یا غرض ورز، فضای سیاسی کردستان را به میدان تسویه‌حساب‌های فردی و سیاسی و بن‌بست‌های رفتاری و بی عملی خویش بدل کنند؛

  • راه‌های گفت‌وگو، هم‌نشینی، اشتراکات استراتژیک و دیالوگ بین‌سازمانی را نیرو بخشیم؛

  • از تجربه‌های خونبار گذشته، به‌ویژه دهه‌ی ۶۰، بیاموزیم و بپرهیزیم؛ نه اینکه آن را بازآفرینی کنیم؛

  • به‌جای آتش‌افروزی، راه‌های همزیستی، همبستگی و حل اختلاف و دیالوگ میان ملت‌ها، اتنیک‌ها، آیین‌ها و فرهنگ‌ها را نیرو بخشیم.

اگر امروز،  درهمین لحظه، مسئولیت‌پذیری جایگزین بحران‌افزایی نشود؛
اگر رهبران سیاسی بر هیاهوی تخریب غلبه نکنند؛
اگر سازمان‌ها دست بی‌مسئولیت‌ها را کوتاه نکنند؛

خطر شکافی ژرف‌تر و هولناک‌تر از تمام دوره‌های گذشته در کمین است و دهان می‌گشاید.

چنین فاجعه‌ای بی‌کم‌وکاست به سود دشمنان مردم تمام خواهد شد، و همه‌ی دستاوردها، مقاومت‌ها و امیدهای نسل دیروز وامروز و فردا را تهدید خواهد کرد.

این نامه از جایگاه مسئولیت تاریخی نگاشته شده است:
نه برای دفاع از فرد و نیرویی خاص، نه برای کاستن از اعتبار هیچ فرد و سازمانی،
بلکه برای پاسداری از آینده‌ای مشترک که اگر به آن پشت کنیم، اگر از آن پرستاری نکنیم،
به‌‌سادگی از دست خواهد رفت.

با احترام، با هشدار،
و با امید به آینده‌ای آزاد، انسانی، برابر و رها از استثمار و از خود بیگانگی

عباس منصوران

۱۹ نوامبر۲۰۲۵

About admin

Check Also

حذف بیمه ی تکمیلی آسیب زا نیست، خود بیمه ی تکمیلی یا تحمیلی آسیب زا است! ـ امیر جواهری لنگرودی

Maghale_Karghari_Azar1404_Amir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *